مالمیر

مالمیر

معرفی مناطق بختیاری و پیشینه ی آنهاودرج نکات علمی،ادبی وگردشگری
مالمیر

مالمیر

معرفی مناطق بختیاری و پیشینه ی آنهاودرج نکات علمی،ادبی وگردشگری

تعطیلات زمستانی آموزش وپرورش ظلمی دیگر در آموزش مناطق محروم

به نام خدا

تعطیلات زمستانی ظلمی دیگر بر آموزش مناطق محروم خصوصا خوزستان:

وزیر محترم آموزش وپرورش:

شورای عالی آموزش وپرورش

نمایندگان مجلس شورای اسلامی....

_ آیامیدانیدآموزش و پرورش فقط تهران,تبریز.اصفهان.مشهد وشیراز وشرایط آنها نیست؟؟

 _آیا میدانیدمناطق ثروتمند ولی فقیرو بدون امکانات وبدون آب وهوای مناسب مانند خوزستان هم وجود دارد که زمان آموزش مناسب آنها محدود به آبان تا نیمه اسفند است؟؟

_ آیا میدانیددر بعضی از مناطق به اندازه نصف زمان مصوب سال تحصیلی با توجه به شرایط فوق الذکر هم درس نمی خوانند؟؟

_ آیا میدانید که بعلت گرمای طاقت فرسا گردو غبار ونبود امکانات در بعضی از استانها پاییز را بزور در کلاسهای نامناسب وبا باد بزن کارتنی تحمل می کنند؟؟

_ آیا می دانید در بعضی از استانها نا خواسته بعلت گرما وعدم امکانات ادامه کلاسها به ۱۲ اردیبهشت که روز معلم است هم نمی کشد؟؟

آیا می دانید در بعض از مناطق بعلت عدم جذبه مدرسه ها یک یا دوهفته قبل از عیدویک یا دوهفته بعد از عید کلاسها را تعطیل می کنند؟؟

_ آیا می دانیدبعضی از مشکلات فوق الذکرناشی از سیاست های سلیقه ای نادرست بعضی از تصمیم گیران اواخر در آموزش وپرورش است خصوصا از زمان دو مرحله ای کردن امتحانات است؟

__  آیا  میدانید....؟؟

__آ یا میدانید...؟؟

___ پس چرا فکرتان را فقط از شهرهای بر خودار بیرون نمی آورید وبفکر مناطق محروم وبد آب وهوا نمی باشید؟؟

___ چرا باتصویب تعطیلات زمستانی میخواهید مشکلی بر مشکلات ومعضلات موجود اضافه کنید؟؟

 ___آیا خبر دارید آموزش در کل کشور هرسال سیر نزولی دارد ومعلمان بی علاقه تر ودانش آموزان بی سوادتر می شوند وشما دلخوش به آمارهای غیر واقعی هستید ودانسته یا ندانسته به راحتی از کنار آن می گذرید؟؟

___ آیا میدانید امام خمینی(ره) در دوران شاه فرمود شما فقط آموزش و پرورش را در اختیار ما قرار دهید همه چیز درست می شود اما بر عکس این سخن حکیمانه کمترین توجه وکمترین بودجه نسبت به کشور های دیگر مربوط به آموزش وپرورش است؟؟

__ پس اگر تعطیلات زمستانی اضافه کنید فقط به دردمناطق برخوردار وسرمایه دار می خورد که به سفرهای خارجی یا تفریحگاه های داخلی یا در ویلا های شمالی و... بروند. اما در مناطق محروم که بهترین  موقع آموزش آنها زمستان است با تصویب تعطیلات زمستانی معضلی به معضلات اضافه می شود زیرا یک هفته قبل از زمان مصوب ویک هفته بعد آن نیز نا خواسته توسط دانش آموزان تعطیل می شود.

__ بدانید آموزش در حال نابودی است.زیرا.....

بی سوادی بیداد میکند

بی علاقگی بیداد می کند

بی انگیزگی معلم ودانش آموز بیداد می کند

معلمان از وضعیت معیشتی ووضع موجود ناراضی هستند پس با دل وجان کار نمی کنند

دانش آموزان بعلت وجود افراد مدرک دار وبیکار در خانه نسبت به ادامه تحصیل بی انگیزه هستند

خانواده ها بعلت فقر از تحصیل بچه ها جلوگیری میکنند وآنها را به کارگری و... می فرستند.

__ پس با دست خوددیگر آموزش وپرورش را نابود نکنید

 __مقام معظم رهبری فرمودند:

اگرکشوری نتواند مشکل اقتصادی را حل کند قابل سرزنش نیست.

اما ,اما اگر نتواندبرای نسل آینده نیروی خوب تربیت کند قابل سرزنش است ونسل های آینده آنها را لعن ونفرین خواهند کرد.

__ همانطور که همیشه یکی از مدیر کل های محترم می فرماید:

بدانیدکه این بچه ها که میخواهیم تربیت کنیم فقط مال پدر ومادر ویا شهر وکشور نیستند بلکه مربوط به کل جهان هستند وتربیت آنها باید به درد ۱۰ یا ۲۰ سال آینده آنها بخورد نه اینکه علم ومحفوظات چندین سال گذشته به آنها بیاموزیم

باید آنها را باچشم انداز ها وطرح های ۱۰ و۲۰ سال آینده جهان آشنا کنیم.

__ پس بیاییدبرای جلوگیری از نابودی آموزش وپرورش کشورمان که زیر بنای کشور است تلاش کنیم

عزت از دست رفته معلم را به آن برگردانیم

_ بدانید معلم ستون آموزش وپرورش وآموزش وپرورش ستون کشور است اگر به معلم توجه نکنیم کشور فرو می ریزد.

و آیندگان ما را سرزنش,لعن ونفرین خواهند کرد

نتیجه تجربه ۳۰ سال کار وتجربه در آموزش وپرورش  رضا مولایی ٩٧/۶/٢۵

گاگریوهای بختیاری ها(سرودهای غمگین قوم بختیاری)

بویسنده مصطفی علیزاده


گاگریوهاوغمانه‌های‌بختیاری

سور و سوگ دو پدیده و واقعیت مهم در زندگی اجتماعی بشر است که خاستگاه و مبنای عادات ، رسوم ، باورها و آیین های فراوانی شده اند. این رسوم و سنن که با مراحل گذر زندگی اجتماعی در پیوند می باشند ، در بافتها و ساختارهای سنتی پررنگ تر ، طولانی تر و مفصل تر برگزار می شوند. در میان بختیاری ها نیز که هنوز به سنن و رسوم گذشته دلبستگی و تعلق خاطر فراوان نشان داده می شود ، سور و سوگ جایگاه ویژه ای دارد. سوگ و عزاداری  مهمترین ، عمومی ترین ، مفصل ترین ،بزرگ ترین ، طولانی ترین ، شلوغ ترین و پرهزینه ترین رسم و سنت در میان بختیاری ها قلمداد می شود. تجلیل و نکوداشت  مقام درگذشتگان در میان بختیاری ها بسیار حائز اهمیت و مورد توجه است. در این راستا برای تامین این غرض و امر مهم رسوم و آیین های گوناگونی در بین آنان متداول شده است. یکی از این رسوم و سنتها «گاگریو خوانیدر مراسم عزاداری و سوگواری است.

گاگریوه ها سروده های حزن آور و غمانه های جانکاه و غم انگیزی است که عزاداران و سوگمندان به گاه سوگ و ماتم ، به همراه شیون و زاری و مویه و ناله به گویش محلی می خوانند. در باره وجه تسمیه «گاگریو» یا «گاگریوه » یا « سرو» و معنا و مفهوم آن می توان نظرات مختلفی را ابراز کرد. شاید «گاگریوه » از «گا» گرفته شده باشد که ریشه در زبان کهن ایران باستان دارد و اصل آن « گات» به معنی سرود می باشد و «گاگریو» به معنای سروده های گریه آور یا سروده هایی که به هنگام گریه و حزن خوانده می شود. از نگاه دیگر« گا» (گاو)در گویش محلی کنایه از «بزرگ» و به معنای سروده های طولانی و بزرگ نیز است. زیرا گاگریوه ها و گریه های سوگ بسیار طولانی و ادامه دار است. «گاگریو ها» به مفهوم «گو» (گوی – بگوی) و« گریو» یا « بگریو» ( گریه کن) در معنای کلی بگو و بخوان و گریه بکن (گوی و گریو یعنی هم می گویند و هم گریه می کنند) نیز می آید. در مراسم سوگواری زنانه مرسوم است وقتی زنی چند بیت گاگریو می خواند ، زنی دیگر با چند بیت گاگریو پاسخ می دهد و زنان گریه می کنند. شاید علت این نامگذاری همین باشد که یکی می خواند و دیگری جوابش می دهد. در تبیین مفهوم گاگریو می توان به این موضوع نیز اشاره کرد که گاگریو به معنی گاه ، زمان و هنگام گریستن نیز برداشت می شود. زیرا  سرودن گاگریوه  معمولاً به همراه گریه و زاری می باشد.
گاگریو ها هر معنا و مفهومی که داشته باشند ، پیشینه ای بسیار دیرین و کهن دارند. بخشی از فولکلور ،ادبیات شفاهی و فرهنگ عامیانه را در بر می گیرد که برای کمتر فرد بختیاری ناآشنا می باشد. هیچ مراسم سوگ و ماتمی یافت نمی شود که گاگریوه ها در آن حضوری پر رنگ نداشته باشند. اشعار فولکلوریک یا همان ادبیات عامیانه که در بین بختیاری ها اصطلاحاً « بیت » نامیده می شوند ، سراینده و زمان رواجشان  بر کسی معلوم نیست ، سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده تا به زمان حال رسیده است. بر خلاف اشعار دیگر ویژگی بارز گاگریوه ها آن است که صرفاً به گویش محلی سروده و خوانده می شوند. این اشعار بسیار کهن چنان انعطاف پذیر هستند که« معمولاً با تغییر نام و کلمات ، شعر را به گونه ای مناسب در وصف حال درگذشته می خوانند. رعایت وزن عروضی در این اشعار بطور کامل صورت نمی گیرد و گاهی مصراعی نسبت به مصراع دوم چندین هجا بیشتر یا کمتر دارد. هر چند شرط در این اشعار آوردن کلمات هم وزن و هم قافیه است. با توجه به اینکه این ابیات پی درپی سروده نشده و هر بیتی استقلال معنایی دارد رعایت ترتیب در خواندن این ابیات ضرورتی نخواهد داشت و نمی توان نمونه کاملی از آن را همانند آنچه در غزل ، قطعه ، قصیده و غیره است ارائه کرد با این حال محتوای همه آنها به یک موضوع اختصاص دارد و آن سوگ ، غم و عزا است. مضمون همه این ابیات شرح خوبی ، محبت ، مهمان نوازی ، سوارکاری ، تیراندازی ، شجاعت و رشادت اشخاص است. زنان نیز به صفات پاکدامنی، عفت ، مهمان نوازی ، زحمت و تلاش در خانه و مضمامینی از این دست وصف می شوند ( آسمند ، تاریخ ادبیات در قوم بختیاری،1380)». گاگریوه ها وقتی بسیار غم انگیز و حزن آلود می شوند اصطلاحاً « خون گریو» نیز نامیده می شوند که کنایه از داغ و مصیبتی سنگین ، گریه ی بسیار و خون گریستن است.
.
بطور کلی می توان گاگریوه ها را به دو دسته تقسیم بندی کرد:
1-گاگریو های زنانه: در میان بختیاری ها بار اصلی سوگواری بر دوش زنان است. زنان با مویه گری انفرادی و عمدتاً گروهی فضای بسیار حزن آور و تاثرانگیزی را پدید می آورد. .معمولاً هر جا سوگ و مویه گری برقرار است و زنان حضور دارند ، گاگریوه خوانی مرسوم و متداول است. گاگریوه ها در شکل سنتی و قدیمی اش عمدتاً توسط زنان اجراء می شد. این نوع غمانه ها که در مجالس ماتم و عزا و یا به هنگام ابراز حزن و اندوه در یادکرد از دست رفتن عزیزان  توسط زنان و بانوان خوانده می شود ، به نظر کهن ترین سوگ سروده های بختیاری هستند که در بین تمام طوایف ، مناطق شهری ،روستایی و عشایری و در میان همه اقشار و طبقات متداول است و عمومیت دارد. بطور اجمال می توان گفت اکثر زنان بختیاری طبع شعر داشته و ناخوداگاه به موازین شعر عروضی آشنایی دارند. در مجالس سوگ رسم بر این است که «یکی از زنان سرشناس و معروف بیت گاگریوه ای  می خواند ، همه زنان با ا.و همنوا می شوند و آن بیت ، بیت ترجیحی را می ماند که پس از چند بیت ، مجدداً توسط همه زنان بازخوانی می شود.پس از بیت همخوانی و ترجیحی مجدداً تک خوان بیت یا ابیات دیگری را می خواند و هم خوانی ادامه می یابد. معمولاً پس از خواندن بیت تا چهل بیت وگاهی کمتر از آن زن دیگری تکخوانی را بر عهده می گیرد و این کار ممکن است در مجالس ترحیم ساعتها بطول انجامد. قابل ذکر است که در حین خواندن گاگریو ، زنان بطور هماهنگ و دستجمعی گریه و شیون سر می دهند  و بر این اساس می گویند گوی و گریو یعنی هم می گویند و هم گریه می کنند.( آسمند ، تاریخ ادبیات در قوم بختیاری،1380)». دراین مجالس کمتر موسیقی عزا یا ساز «چپ» نواخته می شود و گاگریوه ها به همراه موسیقی نیست. هدف و قصد زنان از خواندن گاگریوه ، ابراز همدردی و مشارکت در سوگواری است و در قبال آن وجه یا پولی دریافت نمی کنند.
2-گاگریوه های مردانه: این قبیل گاگریوه ها که توسط مردان « خونده گر» (خواننده) خوانده می شوند ، در مقایسه با غمانه های زنانه عمومیت کمتری دارند و معمولاً در زمان کوتاهتر و محدودتری خوانده می شوند. خوانندگان مرد که در قبال خواندن گاگریوه ها وجه و پولی نیز به عنوان مزد دریافت می کنند ، بیشتر در مراسم تشیع جنازه ، سومین ، هفتمین ، چهلمین روز و سالگرد غمانه خوانی می کنند. گاگریوه خوانی مردان در بختیاری از شیوه مداحی رایج در مناطق شهری الهام گرفته و گسترش پیدا کرده است و به یک شغل و حرفه تبدیل شده است. گاگریوه خوانی مردان توسط خوانندگان محلی و معمولاً با موسیقی نیز همراه است. موسیقی عزا در بختیاری اصطلاحاً ساز «چپ» یا  وارونه نوازی نامیده می شود که هماهنگ با غمانه خوانی نواخته می شود. ساز چپ  آهنگ حزن آور توشمال است که این بار دهل و سرنا (کرنا) مردم را به حزن و اندوه دعوت و تشویق می کند. در مجالس عزاداری خوانندگان اشعاری به گویش محلی می خوانند و حاضرین در مجلس  صرقاً به نغمه و اشعار گوش می دهند ، گریه می کنند و شرکت در خواندن نمی کنند.
در گذشته گاهی خونده گر یا خواننده محلی بر روی «مافه گه »قرار می گرفت ، گاگریو می خواند و سوگواران گرداگرد مافه گه به شیون و زاری می پرداختند. مافه گه سکوی مکعبی شکل است که حدوداً 1تا 5/1 متر ارتفاع و کمتر از 2 متر عرض دارد. گاهی مجسمه ای از چوب درست می کردند و لباس درگذشته را بر تن او می کردند و در جلو مافه گه قرار می دادند تا فضای غم انگیزتری ایجاد گردد.این رسم با نام «مجسمه» شهرت داشت.
محتوا و مضمون گاگریوه ها متناسب با سن ، جنس ، موقعیت اجتماعی و ویژگی های اخلاقی و جسمانی فرد می باشد و از اینرومی‌توان‌آنهارابه‌چند‌‌‌‌دسته‌‌‌تقسیم‌بندی کرد
1-توصیف یژگی  های جسمانی
                  
بی عروس سر قله پلا بریده          لاش اسبید علی مردون به دار کشیده
                 
دین مو به گردنت ای مار موری        نخوری تیا سیا ، گردن بلوری
2-توصیف خصوصیات اخلاقی
                 
چهار زری ،چهار نیم زری سی می بیونت       جور خوت پیدا ندا  ،می هونه مونت
               
شیرم ای شیرم ، شیر ره وه بیشه                داغ شیر منده دلم ، وه سی‌همیشه
3-توصیف‌ایمان‌وفضیلتهای اخلاقی
4- اشاره به شغل و نوع مهارت
5- ذکر موقعیت اجتماعی و طبقاتی
6-شرح هجر و فراغ و نشان دادن تالمات روحی صرفا غم انگیز و تاثر بر مرگ عزیزان دارد
7- شکوه و شکایت از چرخش روزگار و فلک
8-گاگریوه های دینی
9- گاگریوه های حماسی و سیاسی
           
مو لر بلیط خورم هف سال چوپونم         ار زنیم وه قرقره،مو مشق ندونم
          
چی کلا پر پر کنم رم سر فردون              اسم شانه کور کنم سی علی مردون
           
طیاره بال بال کنه سرکه وردون                اسم شانه کور کته، شیر علی مردون 
          
طیاره بال بال کنه سرکه فرودن                شمشیرم به گل زنم سی کل ایرون
        
فرنگی گراز خوره  ، هی توپ ایریزه            کی گده شاه اسدم ذغال بویزه

 

 

تحقیقی در باب شمی در مالمیر(ایذه)

تحقیقی در باب معبد شمی در مالمیر
اگر سیری در شرق جغرافیای کهن منطقه امپراطوری عیلام نمائیم شهر خودیمری عهدباستان همان شهر خور(لار) است چه در یک کتیبه مربوط شوتروک ناخوته پادشاه معروف عیلامی بعد از تصرف لیان (بوشهر) بلافاصله از تصرف شهری به نام خودیمری صحبت شده است که لابد در نزدیکی آن قرارداشته است و در این حوالی شهر خور لار لارستان که زمانی مرکز سرتاسرایالت بین بوشهر تا بندرعباس بوده است.
تحقیقی در باب معبد شمی در مالمیر

اگر سیری در شرق جغرافیای کهن منطقه امپراطوری عیلام نمائیم شهر خودیمری عهدباستان همان شهر خور(لار) است چه در یک کتیبه مربوط شوتروک ناخوته پادشاه معروف عیلامی بعد از تصرف لیان (بوشهر) بلافاصله از تصرف شهری به نام خودیمری صحبت شده است که لابد در نزدیکی آن قرارداشته است و در این حوالی شهر خور لار لارستان که زمانی مرکز سرتاسرایالت بین بوشهر تا بندرعباس بوده است. در عهد ویرانی عیلام توسط آشور بانیپال از این ناحیه به همراه پارسواش (پارس) به رهبری چیش پیش دوم و کورش دوم نام برده شده است که از آشوربانیپال اظهار اطاعت نموده اند. مرکز این ناحیه یعنی خودیمری که با شهر خور مطابقت می نماید با توجه تواریخ یونانی و همچنین زبان و لهجه محلی کنونی این ناحیه ازلران (کاسیان) و کردان (کرداکها) تشکیل شده بودند. پادشاهان کاسی ایزد ایمیریا (سرور دانا) به عنوان ایزد خاندان پادشاهی و ایزد مرگ و میر را پرستش مینموده اند که بعدا به صورت جمشید (شاه مؤبد) و همچنین به صورت اهورامزدا (سرور دانا) تبدیل به خدای خاندان پادشاهی هخامنشیان شاخه داریوش گردیده است. احتمال انطباق خودیمری با شهر خورموج (محل برخورد امواج) با توجه به موقعیت و اسم به ظاهر جدید آن کمتر محتمل است.

نوشته های کهن بابلی نخستین پادشاهان اساطیری عیلام را پدر و پسری تحت نامهای شیمبی ایش خوک (گیاه معطر دوردست) و کوریبو شا شوشیناک (شاه و موبد کوهستانی سرزمین خوب) ذکر نموده اند. مسلم به نظر میرسد نام این پدر و پسر در پیدایی نامهای سیامک/سامک (کناری، دوردست) و پسرش هوشنگ (دارای اراضی خوب) در شجره نامه پیشدادیان دخیل بوده اند. مسلم به نظر نام اوستایی فرذاخشت خومبیگان (هومبان بسیار پایدار=خدای آسمان عیلامی، جاودانی کنار رود سیلابی=رنگها، کارون) و همچنین اسطوره شاهنامه ای منیژه (زاده خیال) و بیژن (دانای درخشان دوردست) که به مأموریتهای دور دست از جمله دفع گرازان ویرانگر در مرزهای آرمانیان (لران بختیاری) اعزام میگردد، همان الهه عیلامی منزیت و همسرش شیموت (قاصد نیرومند خدایان) باشد که عنوان خدای عیلام را بر خود داشته است و برای او نظیر ایزد مهر گاو نری در مراسم عید قربان وی ذبح میشده است. در کتیبه های عیلامی به پرستش شیموت و همسرش منزیت (نین اعلی= الهه شهر) در سمت آیاپیر (ایذه/مالمیر) تصریح شده است. خود الهه منزیت معبدی در شهر هوپشن (دزفول) داشته است.

مسلم به نظر میرسد که نام منطقه شمی در منطقه مالمیر بختیاری که در معبد مجلل ویران گردیده آن مجسمه های با شکوهی از اشکانیان و خدایان و الهه های قدیم به دست آمده است با نام همین ایزد عیلامی معروف یعنی شیموت مربوط بوده است. این بدان معنی است که در عهد قدرت امپراطوری عیلامیان این پرستشگاه بدین ایزد جنگ و میانجی اختصاص داشته است و چون اینها همچنین از ویژگیهای ایزد قبیله ای بزرگ اشکانیان میثره (مهر) نیز به شمار می رفتند؛ لذا اشکانیان به رونق و آبادانی این معبد کهن عیلامی همت گماشته اند:

برای اطلاع بیشتر در باب معبد شمی تحقیقات و نظریات باستانشنانه پیشنیان را از هفت نامه ندا در اینجا قید می نمائیم:

● شمی قدیمی ترین نیایشگـاه دودمان پـارتی

▪ قباد باقری

سر اورل استین (Stin ـSir Aurel ) انگلیسی که در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی، آثار تاریخی شمی ایذه را مورد بررسی و حفاری قرار داده، کم و کیف این کاوشگاه را به رشته تحریر درآورده که خلاصه ی آن چنین است: »۳۰ سال (۱) پیش توسط مردم محل که مشغول پی کنی ساختمان مسکونی بودند به مجسمه ای برنزی تمام قد که فاقد دو دست بود به طور اتفاقی برخورد نمودند«. وی قامت این مجسمه را ۹ فوت و ۵ اینچ و عرض آن را ۲ فوت و ۵ اینچ ذکر کرده است. همچنین به هنگام حفاری یک مجسمه کوچک به طول نیم متر، در حالی که پا افزاری چکمه گونه در پاها، طناب و یا شالی بر دوش که دست خود را به آن گرفته بود، از زیر خاک بیرون آمد. همچنین دو سر انسان از سنگ مرمر، که به نظر می رسید یکی از آنها یونانی و شاید سَرِ »آفرودیتا« باشد و دیگری پارتی است.

در ادامه ی این کاوش ها، دو دست از سنگ مرمر یافت گردید که یکی از آنها کوچکتر و شاید از آن کودکی باشد. ضمنا دو قطعه سنگ مربع مستطیل شکل به دست آمد که جای پای مجسمه بر روی آنها مشهود بود. استین، محل حفاری شده را در پلات فرم و یا »سایتی« به عرض ۲۹ فوت و ۶ اینچ و طول ۳۰ فوت و ۶ اینچ، در حالی که گرداگردش را هم ترانشه هایی که به منظور گمانه زنی حفر کرده بودند، نیز بیان کرده است.

در این عملیات علاوه بر اشیای باستانی، سنگ های بسیار زیاد و آجرهایی که ضخامت آنها معادل چهار آجر معمولی بود از زیر خاک بیرون آورده شدند، تراکم آجرها به حدی بود که کوره ی آجرپزی را تداعی می کرد همچنین به راه آب آجری بزرگی« Aque DUC» نیز، اشاره نموده است. در آن حوالی، گورستانی وسیع، مانند گورستان های دوره ساسانی آشکار شد که به نظر می رسید از مدتی قبل به منظور یافتن اشیای باستانی آنها را مورد تعرض قرار داده بودند.

در محل کاوشگاه و بر سطح زمین لایه ای قرمز رنگ و به ضخامت دو سانتیمتر همرنگ تالار صدستون تخت جمشید و شوش نیز مشهود بود. استین اعتقاد داشت که اولین لایه ساختمان موجود ممکن است متعلق به دودمان ساسانی باشد. اما سطح زیرین آن قطعا از قدمت بیشتری برخوردار بوده و مربوط به دوره اشکانی است و به اشیای زیاد شکسته و مجسمه های خرد شده مانند بازو، پنجه، انگشت، آهن و ظروف سفالی، شمعدان، میخ های تزئینی گِلی یا فلزی رنگی، خنجر و لگام اسب و صورت هایی از آهن و مفرغ اشاره دارد که در آن محل پیدا شده اند.

استین با حدس غالب می گوید: این مکان باید بتخانه باشد، زیرا بعد از اسکندر، بیشتر آداب و عادات ایرانی ها با یونانی ها، مخلوط گردیده و ایرانی ها به تقلید از یونانی ها، با اصنام احترام می گذاردند و این بتخانه را باید با همکاری هم ساخته باشند. ولی در زمان ساسانیان به آتش کشیده و خراب شده است. پیرامون این بتخانه، شهرکی مسکونی بنا گردیده بود و مردم به نیت تبرک در آن خانه ها سکونت داشتند. این فرضیه را می توان از وجود گورستان های اطراف به درستی استنباط کرد و این اولین باری است که بتخانه ای با این عظمت در شمی یافت شده است. پیرامون محل را تا شعاع معین ظاهرا حصاری در بر گرفته بود، که قسمت هایی از آن تا زمان حضور هیئت مذکور باقی مانده بود. در وسط بنا، قبری و پلکانی از آجر بسیار زیبا از زیر خاک سر برآورده بود. (۱ ۲)

آثار تاریخی شمی که خود به تنهایی موزه ای است از تمدن کمیاب دودمان پارتی، این آثار در دره ای خشک و در دامنه ی شمالی کوه بیلوا قرار گرفته است. غنای اشیای برنزی، سنگی، مخصوصا مجسمه ها و قطعات سایر ملزومات حکایت از آن دارد که شمی در زمان اشکانیان از موقعیت و جایگاه بسیار رفیعی برخوردار بوده است. مهمترین این اشیا، مجسمه ای است برنزی به ارتفاع ۱/۹۴ متر که یک دست آن مفقود گردیده و هم اکنون در موزه ملی تهران نگهداری می شود، با این توصیف نوع، لباس، حالت سبیل و ریش، موهای پرپشت، در حالی که نواری پهن بر روی آنها بسته شده که شاید دیهیم شاهی باشد و نگاه از مقابل، بنابراین همه ی مختصات همانند مردان اشکانی است.

همچنین مجسمه برنزی دیگری به دست آمد که دامن آن به سبک تن پوش یونانی و شلواری همچون پارت ها بر تن داشت. سر اورل استین انگلیسی که خود کاوش های این محل را بر عهده داشته، چندین مجسمه و قطعات برنزی زیادی را به دست آورده است، از جمله سر مجسمه ای کوچک به سبک یونان باستان و همانند سر مرمرین »رب النوع آفرودیت« که پیش از آن در ناحیه پارس یافت شده بود، در ادامه کاوش ها، بقایای معبدی مستطیل شکل به ابعاد ۱۴*۲۳ متر سر برآورد و با توجه به قطعات شکسته مجسمه ها و دیگر وسایل و ابزار، معلوم شد که این معبد بر اثر آتش سوزی تخریب گردیده بود و محتمل است که این اتفاق در عصر ساسانیان به وقوع پیوسته باشد. زیرا در آن زمان، حضور موبد بزرگ »کَرِتیر« بر تخت سلطنت سایه افکنده بود و با پیروان دیگر ادیان برخورد جدی می شد و معابد آنان نیز تخریب می گردید.

در میان این معبد، قربانگاهی که با آجر احداث گردیده بود نمایان گردید، همچنین وجود ۱۲ پایه سنگی نشانگر آن است که در زمان شکوفایی معبد، ۱۲ مجسمه بر روی آنها استوار بوده است. در این سلسله کاوش ها، یک مجسمه کوچک و سر یک مجسمه شکسته شده ی دیگر که به »آنتیوکوس« چهارم به دودمان سلوکی نسبت داده شده، به دست آمد. همچنین در قبری که احتمالا از آنِ زنی بوده، مقداری صدف منقوش یافت گردید که شاید بر روی جعبه ای زنانه تعبیه گردیده بودند. مضافا ضمن وجود دیواری حجیم در شرق معبد، در آن حوالی گورستانی از دوره پارتی نیز کشف گردید. شایان ذکر است که همه دستاوردهای این کاوشگاه »شمی« مربوط به قرن اول و یا دوم پیش از میلاد و متعلق به دوره ی اشکانیان می باشند.

علی اکبر سرافراز و بهمن فیروزمندی در مورد آثار تاریخی شمی و کشف مجسمه برنزی از آن محل می نویسند: . .... در بختیاری ناحیه مال امیر خوزستان (ایذه) مجسمه ای برنزی از ناحیه ای به نام شمی به دست آمده است که در موزه ایران باستان تهران نگهداری می شود و نمونه ای از کارهای زیبای این عصر [اشکانی] به حساب می آید و احتمالا متعلق به حدود ۵۰ ق. م تا ۱۰۰ م است. این مجسمه برنزی که از آن یکی از بزرگان محلی بوده است او را در جامه اشکانی نشان می دهد. وی طوقی بر گردن دارد و دیهیمی که برسر او است تقلیدی از دیهیم شاهان اشکانی است. (۳)

دیتر اِمان شمی را معبدی بزرگ از دودمان پارت ها دانسته که متاثر از معماری یونانی و اشکانی است و می نویسد: «طبق نظریه ی اشتاین (۱۹۶۹، ص ۱۴۱) معبد مقدس پارت ها(شاهی) با نشانه هایی از معماری یونانی در کوهستان های شمال غربی «مال امیر» قرار دارد. به گمان اشتاین، شامی به اقامتگاه تابستانی پارت ها گفته می شد» (۴)

۱) تاریخ چاپ کتاب که تنها قسمتی از آن در دست است به درستی معلوم نیست.

۱ ۲ ) برداشتی از کتاب راههای غرب ایران، سر اورل استین، ترجمه دکتر بهمن کریمی، صص ۲۵۰ ۲۵۷

۲ ۲) به گمان نگارنده قبر و پلکان مورد نظر استین همان قربانگاهی است که در وسط معبد و از آجر ساخته شده بود، می باشد.

۳) باستان شناسی و هنر دوران تاریخی، ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی تالیف علی اکبر سرافراز، بهمن فیروزمندی، انتشارات مارلیک ۱۳۸۵، ص ۲۱۳ ۲۱۴ تماس تلفنی مورخ ۸۶/۸/۳ با آقای محسنی مدیر انتشارات، به منظور اجازه برداشت «موردی» از متن کتاب.

۴) بختیاری ها عشایر کوه نشین ایرانی در پویه ی تاریخ، دیتر امان ص ۵۸

تحقیقی در باب شمی در مالمیر(ایذه)

تحقیقی در باب معبد شمی در مالمیر
اگر سیری در شرق جغرافیای کهن منطقه امپراطوری عیلام نمائیم شهر خودیمری عهدباستان همان شهر خور(لار) است چه در یک کتیبه مربوط شوتروک ناخوته پادشاه معروف عیلامی بعد از تصرف لیان (بوشهر) بلافاصله از تصرف شهری به نام خودیمری صحبت شده است که لابد در نزدیکی آن قرارداشته است و در این حوالی شهر خور لار لارستان که زمانی مرکز سرتاسرایالت بین بوشهر تا بندرعباس بوده است.
تحقیقی در باب معبد شمی در مالمیر

اگر سیری در شرق جغرافیای کهن منطقه امپراطوری عیلام نمائیم شهر خودیمری عهدباستان همان شهر خور(لار) است چه در یک کتیبه مربوط شوتروک ناخوته پادشاه معروف عیلامی بعد از تصرف لیان (بوشهر) بلافاصله از تصرف شهری به نام خودیمری صحبت شده است که لابد در نزدیکی آن قرارداشته است و در این حوالی شهر خور لار لارستان که زمانی مرکز سرتاسرایالت بین بوشهر تا بندرعباس بوده است. در عهد ویرانی عیلام توسط آشور بانیپال از این ناحیه به همراه پارسواش (پارس) به رهبری چیش پیش دوم و کورش دوم نام برده شده است که از آشوربانیپال اظهار اطاعت نموده اند. مرکز این ناحیه یعنی خودیمری که با شهر خور مطابقت می نماید با توجه تواریخ یونانی و همچنین زبان و لهجه محلی کنونی این ناحیه ازلران (کاسیان) و کردان (کرداکها) تشکیل شده بودند. پادشاهان کاسی ایزد ایمیریا (سرور دانا) به عنوان ایزد خاندان پادشاهی و ایزد مرگ و میر را پرستش مینموده اند که بعدا به صورت جمشید (شاه مؤبد) و همچنین به صورت اهورامزدا (سرور دانا) تبدیل به خدای خاندان پادشاهی هخامنشیان شاخه داریوش گردیده است. احتمال انطباق خودیمری با شهر خورموج (محل برخورد امواج) با توجه به موقعیت و اسم به ظاهر جدید آن کمتر محتمل است.

نوشته های کهن بابلی نخستین پادشاهان اساطیری عیلام را پدر و پسری تحت نامهای شیمبی ایش خوک (گیاه معطر دوردست) و کوریبو شا شوشیناک (شاه و موبد کوهستانی سرزمین خوب) ذکر نموده اند. مسلم به نظر میرسد نام این پدر و پسر در پیدایی نامهای سیامک/سامک (کناری، دوردست) و پسرش هوشنگ (دارای اراضی خوب) در شجره نامه پیشدادیان دخیل بوده اند. مسلم به نظر نام اوستایی فرذاخشت خومبیگان (هومبان بسیار پایدار=خدای آسمان عیلامی، جاودانی کنار رود سیلابی=رنگها، کارون) و همچنین اسطوره شاهنامه ای منیژه (زاده خیال) و بیژن (دانای درخشان دوردست) که به مأموریتهای دور دست از جمله دفع گرازان ویرانگر در مرزهای آرمانیان (لران بختیاری) اعزام میگردد، همان الهه عیلامی منزیت و همسرش شیموت (قاصد نیرومند خدایان) باشد که عنوان خدای عیلام را بر خود داشته است و برای او نظیر ایزد مهر گاو نری در مراسم عید قربان وی ذبح میشده است. در کتیبه های عیلامی به پرستش شیموت و همسرش منزیت (نین اعلی= الهه شهر) در سمت آیاپیر (ایذه/مالمیر) تصریح شده است. خود الهه منزیت معبدی در شهر هوپشن (دزفول) داشته است.

مسلم به نظر میرسد که نام منطقه شمی در منطقه مالمیر بختیاری که در معبد مجلل ویران گردیده آن مجسمه های با شکوهی از اشکانیان و خدایان و الهه های قدیم به دست آمده است با نام همین ایزد عیلامی معروف یعنی شیموت مربوط بوده است. این بدان معنی است که در عهد قدرت امپراطوری عیلامیان این پرستشگاه بدین ایزد جنگ و میانجی اختصاص داشته است و چون اینها همچنین از ویژگیهای ایزد قبیله ای بزرگ اشکانیان میثره (مهر) نیز به شمار می رفتند؛ لذا اشکانیان به رونق و آبادانی این معبد کهن عیلامی همت گماشته اند:

برای اطلاع بیشتر در باب معبد شمی تحقیقات و نظریات باستانشنانه پیشنیان را از هفت نامه ندا در اینجا قید می نمائیم:

● شمی قدیمی ترین نیایشگـاه دودمان پـارتی

▪ قباد باقری

سر اورل استین (Stin ـSir Aurel ) انگلیسی که در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی، آثار تاریخی شمی ایذه را مورد بررسی و حفاری قرار داده، کم و کیف این کاوشگاه را به رشته تحریر درآورده که خلاصه ی آن چنین است: »۳۰ سال (۱) پیش توسط مردم محل که مشغول پی کنی ساختمان مسکونی بودند به مجسمه ای برنزی تمام قد که فاقد دو دست بود به طور اتفاقی برخورد نمودند«. وی قامت این مجسمه را ۹ فوت و ۵ اینچ و عرض آن را ۲ فوت و ۵ اینچ ذکر کرده است. همچنین به هنگام حفاری یک مجسمه کوچک به طول نیم متر، در حالی که پا افزاری چکمه گونه در پاها، طناب و یا شالی بر دوش که دست خود را به آن گرفته بود، از زیر خاک بیرون آمد. همچنین دو سر انسان از سنگ مرمر، که به نظر می رسید یکی از آنها یونانی و شاید سَرِ »آفرودیتا« باشد و دیگری پارتی است.

در ادامه ی این کاوش ها، دو دست از سنگ مرمر یافت گردید که یکی از آنها کوچکتر و شاید از آن کودکی باشد. ضمنا دو قطعه سنگ مربع مستطیل شکل به دست آمد که جای پای مجسمه بر روی آنها مشهود بود. استین، محل حفاری شده را در پلات فرم و یا »سایتی« به عرض ۲۹ فوت و ۶ اینچ و طول ۳۰ فوت و ۶ اینچ، در حالی که گرداگردش را هم ترانشه هایی که به منظور گمانه زنی حفر کرده بودند، نیز بیان کرده است.

در این عملیات علاوه بر اشیای باستانی، سنگ های بسیار زیاد و آجرهایی که ضخامت آنها معادل چهار آجر معمولی بود از زیر خاک بیرون آورده شدند، تراکم آجرها به حدی بود که کوره ی آجرپزی را تداعی می کرد همچنین به راه آب آجری بزرگی« Aque DUC» نیز، اشاره نموده است. در آن حوالی، گورستانی وسیع، مانند گورستان های دوره ساسانی آشکار شد که به نظر می رسید از مدتی قبل به منظور یافتن اشیای باستانی آنها را مورد تعرض قرار داده بودند.

در محل کاوشگاه و بر سطح زمین لایه ای قرمز رنگ و به ضخامت دو سانتیمتر همرنگ تالار صدستون تخت جمشید و شوش نیز مشهود بود. استین اعتقاد داشت که اولین لایه ساختمان موجود ممکن است متعلق به دودمان ساسانی باشد. اما سطح زیرین آن قطعا از قدمت بیشتری برخوردار بوده و مربوط به دوره اشکانی است و به اشیای زیاد شکسته و مجسمه های خرد شده مانند بازو، پنجه، انگشت، آهن و ظروف سفالی، شمعدان، میخ های تزئینی گِلی یا فلزی رنگی، خنجر و لگام اسب و صورت هایی از آهن و مفرغ اشاره دارد که در آن محل پیدا شده اند.

استین با حدس غالب می گوید: این مکان باید بتخانه باشد، زیرا بعد از اسکندر، بیشتر آداب و عادات ایرانی ها با یونانی ها، مخلوط گردیده و ایرانی ها به تقلید از یونانی ها، با اصنام احترام می گذاردند و این بتخانه را باید با همکاری هم ساخته باشند. ولی در زمان ساسانیان به آتش کشیده و خراب شده است. پیرامون این بتخانه، شهرکی مسکونی بنا گردیده بود و مردم به نیت تبرک در آن خانه ها سکونت داشتند. این فرضیه را می توان از وجود گورستان های اطراف به درستی استنباط کرد و این اولین باری است که بتخانه ای با این عظمت در شمی یافت شده است. پیرامون محل را تا شعاع معین ظاهرا حصاری در بر گرفته بود، که قسمت هایی از آن تا زمان حضور هیئت مذکور باقی مانده بود. در وسط بنا، قبری و پلکانی از آجر بسیار زیبا از زیر خاک سر برآورده بود. (۱ ۲)

آثار تاریخی شمی که خود به تنهایی موزه ای است از تمدن کمیاب دودمان پارتی، این آثار در دره ای خشک و در دامنه ی شمالی کوه بیلوا قرار گرفته است. غنای اشیای برنزی، سنگی، مخصوصا مجسمه ها و قطعات سایر ملزومات حکایت از آن دارد که شمی در زمان اشکانیان از موقعیت و جایگاه بسیار رفیعی برخوردار بوده است. مهمترین این اشیا، مجسمه ای است برنزی به ارتفاع ۱/۹۴ متر که یک دست آن مفقود گردیده و هم اکنون در موزه ملی تهران نگهداری می شود، با این توصیف نوع، لباس، حالت سبیل و ریش، موهای پرپشت، در حالی که نواری پهن بر روی آنها بسته شده که شاید دیهیم شاهی باشد و نگاه از مقابل، بنابراین همه ی مختصات همانند مردان اشکانی است.

همچنین مجسمه برنزی دیگری به دست آمد که دامن آن به سبک تن پوش یونانی و شلواری همچون پارت ها بر تن داشت. سر اورل استین انگلیسی که خود کاوش های این محل را بر عهده داشته، چندین مجسمه و قطعات برنزی زیادی را به دست آورده است، از جمله سر مجسمه ای کوچک به سبک یونان باستان و همانند سر مرمرین »رب النوع آفرودیت« که پیش از آن در ناحیه پارس یافت شده بود، در ادامه کاوش ها، بقایای معبدی مستطیل شکل به ابعاد ۱۴*۲۳ متر سر برآورد و با توجه به قطعات شکسته مجسمه ها و دیگر وسایل و ابزار، معلوم شد که این معبد بر اثر آتش سوزی تخریب گردیده بود و محتمل است که این اتفاق در عصر ساسانیان به وقوع پیوسته باشد. زیرا در آن زمان، حضور موبد بزرگ »کَرِتیر« بر تخت سلطنت سایه افکنده بود و با پیروان دیگر ادیان برخورد جدی می شد و معابد آنان نیز تخریب می گردید.

در میان این معبد، قربانگاهی که با آجر احداث گردیده بود نمایان گردید، همچنین وجود ۱۲ پایه سنگی نشانگر آن است که در زمان شکوفایی معبد، ۱۲ مجسمه بر روی آنها استوار بوده است. در این سلسله کاوش ها، یک مجسمه کوچک و سر یک مجسمه شکسته شده ی دیگر که به »آنتیوکوس« چهارم به دودمان سلوکی نسبت داده شده، به دست آمد. همچنین در قبری که احتمالا از آنِ زنی بوده، مقداری صدف منقوش یافت گردید که شاید بر روی جعبه ای زنانه تعبیه گردیده بودند. مضافا ضمن وجود دیواری حجیم در شرق معبد، در آن حوالی گورستانی از دوره پارتی نیز کشف گردید. شایان ذکر است که همه دستاوردهای این کاوشگاه »شمی« مربوط به قرن اول و یا دوم پیش از میلاد و متعلق به دوره ی اشکانیان می باشند.

علی اکبر سرافراز و بهمن فیروزمندی در مورد آثار تاریخی شمی و کشف مجسمه برنزی از آن محل می نویسند: . .... در بختیاری ناحیه مال امیر خوزستان (ایذه) مجسمه ای برنزی از ناحیه ای به نام شمی به دست آمده است که در موزه ایران باستان تهران نگهداری می شود و نمونه ای از کارهای زیبای این عصر [اشکانی] به حساب می آید و احتمالا متعلق به حدود ۵۰ ق. م تا ۱۰۰ م است. این مجسمه برنزی که از آن یکی از بزرگان محلی بوده است او را در جامه اشکانی نشان می دهد. وی طوقی بر گردن دارد و دیهیمی که برسر او است تقلیدی از دیهیم شاهان اشکانی است. (۳)

دیتر اِمان شمی را معبدی بزرگ از دودمان پارت ها دانسته که متاثر از معماری یونانی و اشکانی است و می نویسد: «طبق نظریه ی اشتاین (۱۹۶۹، ص ۱۴۱) معبد مقدس پارت ها(شاهی) با نشانه هایی از معماری یونانی در کوهستان های شمال غربی «مال امیر» قرار دارد. به گمان اشتاین، شامی به اقامتگاه تابستانی پارت ها گفته می شد» (۴)

۱) تاریخ چاپ کتاب که تنها قسمتی از آن در دست است به درستی معلوم نیست.

۱ ۲ ) برداشتی از کتاب راههای غرب ایران، سر اورل استین، ترجمه دکتر بهمن کریمی، صص ۲۵۰ ۲۵۷

۲ ۲) به گمان نگارنده قبر و پلکان مورد نظر استین همان قربانگاهی است که در وسط معبد و از آجر ساخته شده بود، می باشد.

۳) باستان شناسی و هنر دوران تاریخی، ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی تالیف علی اکبر سرافراز، بهمن فیروزمندی، انتشارات مارلیک ۱۳۸۵، ص ۲۱۳ ۲۱۴ تماس تلفنی مورخ ۸۶/۸/۳ با آقای محسنی مدیر انتشارات، به منظور اجازه برداشت «موردی» از متن کتاب.

۴) بختیاری ها عشایر کوه نشین ایرانی در پویه ی تاریخ، دیتر امان ص ۵۸

تحقیقی در باب شمی در مالمیر(ایذه)

تحقیقی در باب معبد شمی در مالمیر
اگر سیری در شرق جغرافیای کهن منطقه امپراطوری عیلام نمائیم شهر خودیمری عهدباستان همان شهر خور(لار) است چه در یک کتیبه مربوط شوتروک ناخوته پادشاه معروف عیلامی بعد از تصرف لیان (بوشهر) بلافاصله از تصرف شهری به نام خودیمری صحبت شده است که لابد در نزدیکی آن قرارداشته است و در این حوالی شهر خور لار لارستان که زمانی مرکز سرتاسرایالت بین بوشهر تا بندرعباس بوده است.
تحقیقی در باب معبد شمی در مالمیر

اگر سیری در شرق جغرافیای کهن منطقه امپراطوری عیلام نمائیم شهر خودیمری عهدباستان همان شهر خور(لار) است چه در یک کتیبه مربوط شوتروک ناخوته پادشاه معروف عیلامی بعد از تصرف لیان (بوشهر) بلافاصله از تصرف شهری به نام خودیمری صحبت شده است که لابد در نزدیکی آن قرارداشته است و در این حوالی شهر خور لار لارستان که زمانی مرکز سرتاسرایالت بین بوشهر تا بندرعباس بوده است. در عهد ویرانی عیلام توسط آشور بانیپال از این ناحیه به همراه پارسواش (پارس) به رهبری چیش پیش دوم و کورش دوم نام برده شده است که از آشوربانیپال اظهار اطاعت نموده اند. مرکز این ناحیه یعنی خودیمری که با شهر خور مطابقت می نماید با توجه تواریخ یونانی و همچنین زبان و لهجه محلی کنونی این ناحیه ازلران (کاسیان) و کردان (کرداکها) تشکیل شده بودند. پادشاهان کاسی ایزد ایمیریا (سرور دانا) به عنوان ایزد خاندان پادشاهی و ایزد مرگ و میر را پرستش مینموده اند که بعدا به صورت جمشید (شاه مؤبد) و همچنین به صورت اهورامزدا (سرور دانا) تبدیل به خدای خاندان پادشاهی هخامنشیان شاخه داریوش گردیده است. احتمال انطباق خودیمری با شهر خورموج (محل برخورد امواج) با توجه به موقعیت و اسم به ظاهر جدید آن کمتر محتمل است.

نوشته های کهن بابلی نخستین پادشاهان اساطیری عیلام را پدر و پسری تحت نامهای شیمبی ایش خوک (گیاه معطر دوردست) و کوریبو شا شوشیناک (شاه و موبد کوهستانی سرزمین خوب) ذکر نموده اند. مسلم به نظر میرسد نام این پدر و پسر در پیدایی نامهای سیامک/سامک (کناری، دوردست) و پسرش هوشنگ (دارای اراضی خوب) در شجره نامه پیشدادیان دخیل بوده اند. مسلم به نظر نام اوستایی فرذاخشت خومبیگان (هومبان بسیار پایدار=خدای آسمان عیلامی، جاودانی کنار رود سیلابی=رنگها، کارون) و همچنین اسطوره شاهنامه ای منیژه (زاده خیال) و بیژن (دانای درخشان دوردست) که به مأموریتهای دور دست از جمله دفع گرازان ویرانگر در مرزهای آرمانیان (لران بختیاری) اعزام میگردد، همان الهه عیلامی منزیت و همسرش شیموت (قاصد نیرومند خدایان) باشد که عنوان خدای عیلام را بر خود داشته است و برای او نظیر ایزد مهر گاو نری در مراسم عید قربان وی ذبح میشده است. در کتیبه های عیلامی به پرستش شیموت و همسرش منزیت (نین اعلی= الهه شهر) در سمت آیاپیر (ایذه/مالمیر) تصریح شده است. خود الهه منزیت معبدی در شهر هوپشن (دزفول) داشته است.

مسلم به نظر میرسد که نام منطقه شمی در منطقه مالمیر بختیاری که در معبد مجلل ویران گردیده آن مجسمه های با شکوهی از اشکانیان و خدایان و الهه های قدیم به دست آمده است با نام همین ایزد عیلامی معروف یعنی شیموت مربوط بوده است. این بدان معنی است که در عهد قدرت امپراطوری عیلامیان این پرستشگاه بدین ایزد جنگ و میانجی اختصاص داشته است و چون اینها همچنین از ویژگیهای ایزد قبیله ای بزرگ اشکانیان میثره (مهر) نیز به شمار می رفتند؛ لذا اشکانیان به رونق و آبادانی این معبد کهن عیلامی همت گماشته اند:

برای اطلاع بیشتر در باب معبد شمی تحقیقات و نظریات باستانشنانه پیشنیان را از هفت نامه ندا در اینجا قید می نمائیم:

● شمی قدیمی ترین نیایشگـاه دودمان پـارتی

▪ قباد باقری

سر اورل استین (Stin ـSir Aurel ) انگلیسی که در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی، آثار تاریخی شمی ایذه را مورد بررسی و حفاری قرار داده، کم و کیف این کاوشگاه را به رشته تحریر درآورده که خلاصه ی آن چنین است: »۳۰ سال (۱) پیش توسط مردم محل که مشغول پی کنی ساختمان مسکونی بودند به مجسمه ای برنزی تمام قد که فاقد دو دست بود به طور اتفاقی برخورد نمودند«. وی قامت این مجسمه را ۹ فوت و ۵ اینچ و عرض آن را ۲ فوت و ۵ اینچ ذکر کرده است. همچنین به هنگام حفاری یک مجسمه کوچک به طول نیم متر، در حالی که پا افزاری چکمه گونه در پاها، طناب و یا شالی بر دوش که دست خود را به آن گرفته بود، از زیر خاک بیرون آمد. همچنین دو سر انسان از سنگ مرمر، که به نظر می رسید یکی از آنها یونانی و شاید سَرِ »آفرودیتا« باشد و دیگری پارتی است.

در ادامه ی این کاوش ها، دو دست از سنگ مرمر یافت گردید که یکی از آنها کوچکتر و شاید از آن کودکی باشد. ضمنا دو قطعه سنگ مربع مستطیل شکل به دست آمد که جای پای مجسمه بر روی آنها مشهود بود. استین، محل حفاری شده را در پلات فرم و یا »سایتی« به عرض ۲۹ فوت و ۶ اینچ و طول ۳۰ فوت و ۶ اینچ، در حالی که گرداگردش را هم ترانشه هایی که به منظور گمانه زنی حفر کرده بودند، نیز بیان کرده است.

در این عملیات علاوه بر اشیای باستانی، سنگ های بسیار زیاد و آجرهایی که ضخامت آنها معادل چهار آجر معمولی بود از زیر خاک بیرون آورده شدند، تراکم آجرها به حدی بود که کوره ی آجرپزی را تداعی می کرد همچنین به راه آب آجری بزرگی« Aque DUC» نیز، اشاره نموده است. در آن حوالی، گورستانی وسیع، مانند گورستان های دوره ساسانی آشکار شد که به نظر می رسید از مدتی قبل به منظور یافتن اشیای باستانی آنها را مورد تعرض قرار داده بودند.

در محل کاوشگاه و بر سطح زمین لایه ای قرمز رنگ و به ضخامت دو سانتیمتر همرنگ تالار صدستون تخت جمشید و شوش نیز مشهود بود. استین اعتقاد داشت که اولین لایه ساختمان موجود ممکن است متعلق به دودمان ساسانی باشد. اما سطح زیرین آن قطعا از قدمت بیشتری برخوردار بوده و مربوط به دوره اشکانی است و به اشیای زیاد شکسته و مجسمه های خرد شده مانند بازو، پنجه، انگشت، آهن و ظروف سفالی، شمعدان، میخ های تزئینی گِلی یا فلزی رنگی، خنجر و لگام اسب و صورت هایی از آهن و مفرغ اشاره دارد که در آن محل پیدا شده اند.

استین با حدس غالب می گوید: این مکان باید بتخانه باشد، زیرا بعد از اسکندر، بیشتر آداب و عادات ایرانی ها با یونانی ها، مخلوط گردیده و ایرانی ها به تقلید از یونانی ها، با اصنام احترام می گذاردند و این بتخانه را باید با همکاری هم ساخته باشند. ولی در زمان ساسانیان به آتش کشیده و خراب شده است. پیرامون این بتخانه، شهرکی مسکونی بنا گردیده بود و مردم به نیت تبرک در آن خانه ها سکونت داشتند. این فرضیه را می توان از وجود گورستان های اطراف به درستی استنباط کرد و این اولین باری است که بتخانه ای با این عظمت در شمی یافت شده است. پیرامون محل را تا شعاع معین ظاهرا حصاری در بر گرفته بود، که قسمت هایی از آن تا زمان حضور هیئت مذکور باقی مانده بود. در وسط بنا، قبری و پلکانی از آجر بسیار زیبا از زیر خاک سر برآورده بود. (۱ ۲)

آثار تاریخی شمی که خود به تنهایی موزه ای است از تمدن کمیاب دودمان پارتی، این آثار در دره ای خشک و در دامنه ی شمالی کوه بیلوا قرار گرفته است. غنای اشیای برنزی، سنگی، مخصوصا مجسمه ها و قطعات سایر ملزومات حکایت از آن دارد که شمی در زمان اشکانیان از موقعیت و جایگاه بسیار رفیعی برخوردار بوده است. مهمترین این اشیا، مجسمه ای است برنزی به ارتفاع ۱/۹۴ متر که یک دست آن مفقود گردیده و هم اکنون در موزه ملی تهران نگهداری می شود، با این توصیف نوع، لباس، حالت سبیل و ریش، موهای پرپشت، در حالی که نواری پهن بر روی آنها بسته شده که شاید دیهیم شاهی باشد و نگاه از مقابل، بنابراین همه ی مختصات همانند مردان اشکانی است.

همچنین مجسمه برنزی دیگری به دست آمد که دامن آن به سبک تن پوش یونانی و شلواری همچون پارت ها بر تن داشت. سر اورل استین انگلیسی که خود کاوش های این محل را بر عهده داشته، چندین مجسمه و قطعات برنزی زیادی را به دست آورده است، از جمله سر مجسمه ای کوچک به سبک یونان باستان و همانند سر مرمرین »رب النوع آفرودیت« که پیش از آن در ناحیه پارس یافت شده بود، در ادامه کاوش ها، بقایای معبدی مستطیل شکل به ابعاد ۱۴*۲۳ متر سر برآورد و با توجه به قطعات شکسته مجسمه ها و دیگر وسایل و ابزار، معلوم شد که این معبد بر اثر آتش سوزی تخریب گردیده بود و محتمل است که این اتفاق در عصر ساسانیان به وقوع پیوسته باشد. زیرا در آن زمان، حضور موبد بزرگ »کَرِتیر« بر تخت سلطنت سایه افکنده بود و با پیروان دیگر ادیان برخورد جدی می شد و معابد آنان نیز تخریب می گردید.

در میان این معبد، قربانگاهی که با آجر احداث گردیده بود نمایان گردید، همچنین وجود ۱۲ پایه سنگی نشانگر آن است که در زمان شکوفایی معبد، ۱۲ مجسمه بر روی آنها استوار بوده است. در این سلسله کاوش ها، یک مجسمه کوچک و سر یک مجسمه شکسته شده ی دیگر که به »آنتیوکوس« چهارم به دودمان سلوکی نسبت داده شده، به دست آمد. همچنین در قبری که احتمالا از آنِ زنی بوده، مقداری صدف منقوش یافت گردید که شاید بر روی جعبه ای زنانه تعبیه گردیده بودند. مضافا ضمن وجود دیواری حجیم در شرق معبد، در آن حوالی گورستانی از دوره پارتی نیز کشف گردید. شایان ذکر است که همه دستاوردهای این کاوشگاه »شمی« مربوط به قرن اول و یا دوم پیش از میلاد و متعلق به دوره ی اشکانیان می باشند.

علی اکبر سرافراز و بهمن فیروزمندی در مورد آثار تاریخی شمی و کشف مجسمه برنزی از آن محل می نویسند: . .... در بختیاری ناحیه مال امیر خوزستان (ایذه) مجسمه ای برنزی از ناحیه ای به نام شمی به دست آمده است که در موزه ایران باستان تهران نگهداری می شود و نمونه ای از کارهای زیبای این عصر [اشکانی] به حساب می آید و احتمالا متعلق به حدود ۵۰ ق. م تا ۱۰۰ م است. این مجسمه برنزی که از آن یکی از بزرگان محلی بوده است او را در جامه اشکانی نشان می دهد. وی طوقی بر گردن دارد و دیهیمی که برسر او است تقلیدی از دیهیم شاهان اشکانی است. (۳)

دیتر اِمان شمی را معبدی بزرگ از دودمان پارت ها دانسته که متاثر از معماری یونانی و اشکانی است و می نویسد: «طبق نظریه ی اشتاین (۱۹۶۹، ص ۱۴۱) معبد مقدس پارت ها(شاهی) با نشانه هایی از معماری یونانی در کوهستان های شمال غربی «مال امیر» قرار دارد. به گمان اشتاین، شامی به اقامتگاه تابستانی پارت ها گفته می شد» (۴)

۱) تاریخ چاپ کتاب که تنها قسمتی از آن در دست است به درستی معلوم نیست.

۱ ۲ ) برداشتی از کتاب راههای غرب ایران، سر اورل استین، ترجمه دکتر بهمن کریمی، صص ۲۵۰ ۲۵۷

۲ ۲) به گمان نگارنده قبر و پلکان مورد نظر استین همان قربانگاهی است که در وسط معبد و از آجر ساخته شده بود، می باشد.

۳) باستان شناسی و هنر دوران تاریخی، ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی تالیف علی اکبر سرافراز، بهمن فیروزمندی، انتشارات مارلیک ۱۳۸۵، ص ۲۱۳ ۲۱۴ تماس تلفنی مورخ ۸۶/۸/۳ با آقای محسنی مدیر انتشارات، به منظور اجازه برداشت «موردی» از متن کتاب.

۴) بختیاری ها عشایر کوه نشین ایرانی در پویه ی تاریخ، دیتر امان ص ۵۸

تحقیقی در باب شمی در مالمیر(ایذه)

تحقیقی در باب معبد شمی در مالمیر
اگر سیری در شرق جغرافیای کهن منطقه امپراطوری عیلام نمائیم شهر خودیمری عهدباستان همان شهر خور(لار) است چه در یک کتیبه مربوط شوتروک ناخوته پادشاه معروف عیلامی بعد از تصرف لیان (بوشهر) بلافاصله از تصرف شهری به نام خودیمری صحبت شده است که لابد در نزدیکی آن قرارداشته است و در این حوالی شهر خور لار لارستان که زمانی مرکز سرتاسرایالت بین بوشهر تا بندرعباس بوده است.
تحقیقی در باب معبد شمی در مالمیر

اگر سیری در شرق جغرافیای کهن منطقه امپراطوری عیلام نمائیم شهر خودیمری عهدباستان همان شهر خور(لار) است چه در یک کتیبه مربوط شوتروک ناخوته پادشاه معروف عیلامی بعد از تصرف لیان (بوشهر) بلافاصله از تصرف شهری به نام خودیمری صحبت شده است که لابد در نزدیکی آن قرارداشته است و در این حوالی شهر خور لار لارستان که زمانی مرکز سرتاسرایالت بین بوشهر تا بندرعباس بوده است. در عهد ویرانی عیلام توسط آشور بانیپال از این ناحیه به همراه پارسواش (پارس) به رهبری چیش پیش دوم و کورش دوم نام برده شده است که از آشوربانیپال اظهار اطاعت نموده اند. مرکز این ناحیه یعنی خودیمری که با شهر خور مطابقت می نماید با توجه تواریخ یونانی و همچنین زبان و لهجه محلی کنونی این ناحیه ازلران (کاسیان) و کردان (کرداکها) تشکیل شده بودند. پادشاهان کاسی ایزد ایمیریا (سرور دانا) به عنوان ایزد خاندان پادشاهی و ایزد مرگ و میر را پرستش مینموده اند که بعدا به صورت جمشید (شاه مؤبد) و همچنین به صورت اهورامزدا (سرور دانا) تبدیل به خدای خاندان پادشاهی هخامنشیان شاخه داریوش گردیده است. احتمال انطباق خودیمری با شهر خورموج (محل برخورد امواج) با توجه به موقعیت و اسم به ظاهر جدید آن کمتر محتمل است.

نوشته های کهن بابلی نخستین پادشاهان اساطیری عیلام را پدر و پسری تحت نامهای شیمبی ایش خوک (گیاه معطر دوردست) و کوریبو شا شوشیناک (شاه و موبد کوهستانی سرزمین خوب) ذکر نموده اند. مسلم به نظر میرسد نام این پدر و پسر در پیدایی نامهای سیامک/سامک (کناری، دوردست) و پسرش هوشنگ (دارای اراضی خوب) در شجره نامه پیشدادیان دخیل بوده اند. مسلم به نظر نام اوستایی فرذاخشت خومبیگان (هومبان بسیار پایدار=خدای آسمان عیلامی، جاودانی کنار رود سیلابی=رنگها، کارون) و همچنین اسطوره شاهنامه ای منیژه (زاده خیال) و بیژن (دانای درخشان دوردست) که به مأموریتهای دور دست از جمله دفع گرازان ویرانگر در مرزهای آرمانیان (لران بختیاری) اعزام میگردد، همان الهه عیلامی منزیت و همسرش شیموت (قاصد نیرومند خدایان) باشد که عنوان خدای عیلام را بر خود داشته است و برای او نظیر ایزد مهر گاو نری در مراسم عید قربان وی ذبح میشده است. در کتیبه های عیلامی به پرستش شیموت و همسرش منزیت (نین اعلی= الهه شهر) در سمت آیاپیر (ایذه/مالمیر) تصریح شده است. خود الهه منزیت معبدی در شهر هوپشن (دزفول) داشته است.

مسلم به نظر میرسد که نام منطقه شمی در منطقه مالمیر بختیاری که در معبد مجلل ویران گردیده آن مجسمه های با شکوهی از اشکانیان و خدایان و الهه های قدیم به دست آمده است با نام همین ایزد عیلامی معروف یعنی شیموت مربوط بوده است. این بدان معنی است که در عهد قدرت امپراطوری عیلامیان این پرستشگاه بدین ایزد جنگ و میانجی اختصاص داشته است و چون اینها همچنین از ویژگیهای ایزد قبیله ای بزرگ اشکانیان میثره (مهر) نیز به شمار می رفتند؛ لذا اشکانیان به رونق و آبادانی این معبد کهن عیلامی همت گماشته اند:

برای اطلاع بیشتر در باب معبد شمی تحقیقات و نظریات باستانشنانه پیشنیان را از هفت نامه ندا در اینجا قید می نمائیم:

● شمی قدیمی ترین نیایشگـاه دودمان پـارتی

▪ قباد باقری

سر اورل استین (Stin ـSir Aurel ) انگلیسی که در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی، آثار تاریخی شمی ایذه را مورد بررسی و حفاری قرار داده، کم و کیف این کاوشگاه را به رشته تحریر درآورده که خلاصه ی آن چنین است: »۳۰ سال (۱) پیش توسط مردم محل که مشغول پی کنی ساختمان مسکونی بودند به مجسمه ای برنزی تمام قد که فاقد دو دست بود به طور اتفاقی برخورد نمودند«. وی قامت این مجسمه را ۹ فوت و ۵ اینچ و عرض آن را ۲ فوت و ۵ اینچ ذکر کرده است. همچنین به هنگام حفاری یک مجسمه کوچک به طول نیم متر، در حالی که پا افزاری چکمه گونه در پاها، طناب و یا شالی بر دوش که دست خود را به آن گرفته بود، از زیر خاک بیرون آمد. همچنین دو سر انسان از سنگ مرمر، که به نظر می رسید یکی از آنها یونانی و شاید سَرِ »آفرودیتا« باشد و دیگری پارتی است.

در ادامه ی این کاوش ها، دو دست از سنگ مرمر یافت گردید که یکی از آنها کوچکتر و شاید از آن کودکی باشد. ضمنا دو قطعه سنگ مربع مستطیل شکل به دست آمد که جای پای مجسمه بر روی آنها مشهود بود. استین، محل حفاری شده را در پلات فرم و یا »سایتی« به عرض ۲۹ فوت و ۶ اینچ و طول ۳۰ فوت و ۶ اینچ، در حالی که گرداگردش را هم ترانشه هایی که به منظور گمانه زنی حفر کرده بودند، نیز بیان کرده است.

در این عملیات علاوه بر اشیای باستانی، سنگ های بسیار زیاد و آجرهایی که ضخامت آنها معادل چهار آجر معمولی بود از زیر خاک بیرون آورده شدند، تراکم آجرها به حدی بود که کوره ی آجرپزی را تداعی می کرد همچنین به راه آب آجری بزرگی« Aque DUC» نیز، اشاره نموده است. در آن حوالی، گورستانی وسیع، مانند گورستان های دوره ساسانی آشکار شد که به نظر می رسید از مدتی قبل به منظور یافتن اشیای باستانی آنها را مورد تعرض قرار داده بودند.

در محل کاوشگاه و بر سطح زمین لایه ای قرمز رنگ و به ضخامت دو سانتیمتر همرنگ تالار صدستون تخت جمشید و شوش نیز مشهود بود. استین اعتقاد داشت که اولین لایه ساختمان موجود ممکن است متعلق به دودمان ساسانی باشد. اما سطح زیرین آن قطعا از قدمت بیشتری برخوردار بوده و مربوط به دوره اشکانی است و به اشیای زیاد شکسته و مجسمه های خرد شده مانند بازو، پنجه، انگشت، آهن و ظروف سفالی، شمعدان، میخ های تزئینی گِلی یا فلزی رنگی، خنجر و لگام اسب و صورت هایی از آهن و مفرغ اشاره دارد که در آن محل پیدا شده اند.

استین با حدس غالب می گوید: این مکان باید بتخانه باشد، زیرا بعد از اسکندر، بیشتر آداب و عادات ایرانی ها با یونانی ها، مخلوط گردیده و ایرانی ها به تقلید از یونانی ها، با اصنام احترام می گذاردند و این بتخانه را باید با همکاری هم ساخته باشند. ولی در زمان ساسانیان به آتش کشیده و خراب شده است. پیرامون این بتخانه، شهرکی مسکونی بنا گردیده بود و مردم به نیت تبرک در آن خانه ها سکونت داشتند. این فرضیه را می توان از وجود گورستان های اطراف به درستی استنباط کرد و این اولین باری است که بتخانه ای با این عظمت در شمی یافت شده است. پیرامون محل را تا شعاع معین ظاهرا حصاری در بر گرفته بود، که قسمت هایی از آن تا زمان حضور هیئت مذکور باقی مانده بود. در وسط بنا، قبری و پلکانی از آجر بسیار زیبا از زیر خاک سر برآورده بود. (۱ ۲)

آثار تاریخی شمی که خود به تنهایی موزه ای است از تمدن کمیاب دودمان پارتی، این آثار در دره ای خشک و در دامنه ی شمالی کوه بیلوا قرار گرفته است. غنای اشیای برنزی، سنگی، مخصوصا مجسمه ها و قطعات سایر ملزومات حکایت از آن دارد که شمی در زمان اشکانیان از موقعیت و جایگاه بسیار رفیعی برخوردار بوده است. مهمترین این اشیا، مجسمه ای است برنزی به ارتفاع ۱/۹۴ متر که یک دست آن مفقود گردیده و هم اکنون در موزه ملی تهران نگهداری می شود، با این توصیف نوع، لباس، حالت سبیل و ریش، موهای پرپشت، در حالی که نواری پهن بر روی آنها بسته شده که شاید دیهیم شاهی باشد و نگاه از مقابل، بنابراین همه ی مختصات همانند مردان اشکانی است.

همچنین مجسمه برنزی دیگری به دست آمد که دامن آن به سبک تن پوش یونانی و شلواری همچون پارت ها بر تن داشت. سر اورل استین انگلیسی که خود کاوش های این محل را بر عهده داشته، چندین مجسمه و قطعات برنزی زیادی را به دست آورده است، از جمله سر مجسمه ای کوچک به سبک یونان باستان و همانند سر مرمرین »رب النوع آفرودیت« که پیش از آن در ناحیه پارس یافت شده بود، در ادامه کاوش ها، بقایای معبدی مستطیل شکل به ابعاد ۱۴*۲۳ متر سر برآورد و با توجه به قطعات شکسته مجسمه ها و دیگر وسایل و ابزار، معلوم شد که این معبد بر اثر آتش سوزی تخریب گردیده بود و محتمل است که این اتفاق در عصر ساسانیان به وقوع پیوسته باشد. زیرا در آن زمان، حضور موبد بزرگ »کَرِتیر« بر تخت سلطنت سایه افکنده بود و با پیروان دیگر ادیان برخورد جدی می شد و معابد آنان نیز تخریب می گردید.

در میان این معبد، قربانگاهی که با آجر احداث گردیده بود نمایان گردید، همچنین وجود ۱۲ پایه سنگی نشانگر آن است که در زمان شکوفایی معبد، ۱۲ مجسمه بر روی آنها استوار بوده است. در این سلسله کاوش ها، یک مجسمه کوچک و سر یک مجسمه شکسته شده ی دیگر که به »آنتیوکوس« چهارم به دودمان سلوکی نسبت داده شده، به دست آمد. همچنین در قبری که احتمالا از آنِ زنی بوده، مقداری صدف منقوش یافت گردید که شاید بر روی جعبه ای زنانه تعبیه گردیده بودند. مضافا ضمن وجود دیواری حجیم در شرق معبد، در آن حوالی گورستانی از دوره پارتی نیز کشف گردید. شایان ذکر است که همه دستاوردهای این کاوشگاه »شمی« مربوط به قرن اول و یا دوم پیش از میلاد و متعلق به دوره ی اشکانیان می باشند.

علی اکبر سرافراز و بهمن فیروزمندی در مورد آثار تاریخی شمی و کشف مجسمه برنزی از آن محل می نویسند: . .... در بختیاری ناحیه مال امیر خوزستان (ایذه) مجسمه ای برنزی از ناحیه ای به نام شمی به دست آمده است که در موزه ایران باستان تهران نگهداری می شود و نمونه ای از کارهای زیبای این عصر [اشکانی] به حساب می آید و احتمالا متعلق به حدود ۵۰ ق. م تا ۱۰۰ م است. این مجسمه برنزی که از آن یکی از بزرگان محلی بوده است او را در جامه اشکانی نشان می دهد. وی طوقی بر گردن دارد و دیهیمی که برسر او است تقلیدی از دیهیم شاهان اشکانی است. (۳)

دیتر اِمان شمی را معبدی بزرگ از دودمان پارت ها دانسته که متاثر از معماری یونانی و اشکانی است و می نویسد: «طبق نظریه ی اشتاین (۱۹۶۹، ص ۱۴۱) معبد مقدس پارت ها(شاهی) با نشانه هایی از معماری یونانی در کوهستان های شمال غربی «مال امیر» قرار دارد. به گمان اشتاین، شامی به اقامتگاه تابستانی پارت ها گفته می شد» (۴)

۱) تاریخ چاپ کتاب که تنها قسمتی از آن در دست است به درستی معلوم نیست.

۱ ۲ ) برداشتی از کتاب راههای غرب ایران، سر اورل استین، ترجمه دکتر بهمن کریمی، صص ۲۵۰ ۲۵۷

۲ ۲) به گمان نگارنده قبر و پلکان مورد نظر استین همان قربانگاهی است که در وسط معبد و از آجر ساخته شده بود، می باشد.

۳) باستان شناسی و هنر دوران تاریخی، ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی تالیف علی اکبر سرافراز، بهمن فیروزمندی، انتشارات مارلیک ۱۳۸۵، ص ۲۱۳ ۲۱۴ تماس تلفنی مورخ ۸۶/۸/۳ با آقای محسنی مدیر انتشارات، به منظور اجازه برداشت «موردی» از متن کتاب.

۴) بختیاری ها عشایر کوه نشین ایرانی در پویه ی تاریخ، دیتر امان ص ۵۸