مالمیر

مالمیر

معرفی مناطق بختیاری و پیشینه ی آنهاودرج نکات علمی،ادبی وگردشگری
مالمیر

مالمیر

معرفی مناطق بختیاری و پیشینه ی آنهاودرج نکات علمی،ادبی وگردشگری

جغرافیای تاریخی مالمیر(ایذه) / بخش اول

◀️ جغرافیای تاریخی مالمیر / بخش اول


ایذه (مالمیر) یا مال امیر ونام های آن در گذر زمان

شهر ایذه از روزگار باستان تا امروز به نام‌های ایزج، ایذه، اوجا، آیا پیر، آنزان، انشان، ایگه، اریگ، ایج، مالمیر یا مال امیر خوانده شده‌است. همچنین می‌گویند در دوران عیلامی به شهر ایذه «آنزان» می‌گفتند؛ بعدها به «اینز» و «ایزج» و «ایزه» تبدیل یافته‌است. به علاوه به دلیل وجود زیج‌های بسیار در این ناحیه، این شهر به نام اریگ یا ایج خوانده می‌شده‌است. به عقیده برخی از محققین این شهر در هزاره سوم پیش از میلاد «انزان» نامیده می‌شد و مرکز ایالت انزان بوده‌است. می‌توان ایذه را تغییر شکل یافته «انزان» عیلامی نیز دانست.

ایدیده یا ایدیذ عیلامی با توجه به اینکه تمدن عیلام در منطقه کوهستانی فعلی بختیاری قرار داشته‌است و شهر ایدیده از شهرهای مهم آن بوده‌است و ایدیذه به معنای شهر کنار آب آمده‌است و به دلیل قرار گرفتن ایذه کنونی در کنار تالاب شط (میانگران) می‌توان گفت که ایدیده همان ایذه کنونی بوده‌است. شباهت میان حروف ایدیده با حروف ایذه نیز می‌تواند دلیل براین مدعا باشد.

ایاپیر یا اجاپیر ایاپیر یا اجاپیرکه از اسامی باستانی این شهر می‌باشد و در کتیبه‌های اشکفت سلمان نام ایذه آیاپیر یا آجاپیر آمده‌است.

از متون تاریخی چنین برمی آید که انشان یا انزان یکی از ایالت‌های مهم دولت عیلام بوده‌است و با توجه به گفته‌های یاقوت حمودی در معجم البلدان می‌توان به این نتیجه رسید که آنزان بر همین منطقه اطلاق می‌شده‌است زیرا این شهر در روزگار باستان از نواحی آباد بوده و اهمیتی بسزا داشته‌است و به همین دلیل آنزان که نام این شهر بوده‌است برتمام ایالت اطلاق شده‌است.

ایزج یا ایذج اکثر مورخین در آثار خود این شهر را با نام ایزج ذکر کرده‌اند چنان‌که ابن حوقل در صوره الارض ابودلف در سفرنامه، مقدسی در احسن التقاسیم حمدالله مستوفی در نزهه القلوب از این شهر با نام ایزج یاد کرده‌اند.

اصطخری در مسالک و الممالک از ایزج اسم برده و این شهر را جزو خوزستان دانسته‌است و قزوینی در آثار البلاد به ایزج اشاره نموده و حدود جفرافیایی و آثار تاریخی آن را ذکر نموده‌است. طبری در تاریخ الرسل و الملوک و ابن ایثر در تاریخ کامل این شهر را با نام ایزج ذکر نموده‌اند. در دوره ساسانیان از احداث و توسعه راه‌ها در منطقه سخن به میان آمده‌است. عده‌ای از مورخین برخی ایل راه‌های فعلی بختیاری را یادگار آن دوران دانسته‌اند.

ایذه در روزگار ایلامیان آیاپیر، آنزان نامیده می‌شد. از واپسین روزگاران هخامنشی خاستگاه الیمایی‌ها(بازماندگان ایلامیان) بوده‌است که هم‌زمان با دورهٔ سلوکی- پارت، بسته به شرایط قلمرو خود را گسترش می‌دادند. پیکره{مجسمه} مفرغین مرد شمی از آن دوره‌است. در دوره ساسانی به نام ایذه خوانده شد و با گشودن آن به دست مسلمانان ایذج نامیده شد. اتابکان لر که در سدهٔ پنجم هجری پدیدار شدند، بدان مالمیر می‌گفتند، نامی که همچنان بر سر زبان هاست. از دههٔ ۱۳۳۰ شهر دگر باره ایذه نامیده شد. نام ایذه نامی بسیار باستانی است و از دوران پیش از ساسانیان رایج بوده‌است. این شهر در دوره‌هایی نامهای دیگری نیز داشته‌است نام مالمیر که همان مال امیر است (مال در زبان لری بختیاری به معنی خانه‌است) بیشتر در زمان هزاراسفیان که به اتابکان لر بزرگ مشهور شده‌اند کاربرد داشته‌است.

واژه باستانی ایذه در سده‌های اخیر به کلی فراموش شده بود تا این که در زمان پهلوی اول، بار دگر زنده شد و در تیرماه ۱۳۱۴ هـ. ش، از سوی فرهنگستان ایران به نام پیشین خود، ایذه نامگذاری شد.[۴]

پیشینه تاریخی


مجسمه مرد شمی که در روستای شمی ایذه یافت شد.https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Arm_less_man_edit1.jpg

از آثار به دست آمده ایذه از جمله نگاره‌ها و نقش برجسته‌های عیلامی (اولین حجاری‌های ایران باستان قبل از هخامنشیان)، می‌توان نتیجه گرفت که آنجا مرکز مهمی در زمان عیلامی‌ها بوده‌است. این آثار به دو دسته آثار عیلام قدیم و نو تقسیم می‌شود که به شرح زیر می‌باشند: دوره عیلام قدیم: این دوره به سلسله سیمشکی متعلق است که چندین بار توسط حاکم اور نابود گشت.[۵] آثار باقی‌مانده از این دوره به شرح ذیل است: الف) نقش برجسته شاهسوار: شاهسوار جایگاهی باستانی در حومه ایذه‌است که در آن آثار باستانی از جمله نقش برجسته‌ای متعلق به دوره عیلام قدیم (قرن ۲۰ ق. م) واقع شده‌است. این نقش برجسته به احتمال زیاد نمایانگر صحنه بارعام یک پادشاه یا ابراز بندگی در مقابل یک خدا است. ب) نقش برجسته خونگ اژدر: این جایگاه به خونگ نوروزی نیز معروف است و در نزدیکی دریاچه میانگران (۱۲ کیلومتری شمال ایذه) واقع شده‌است که نقش برجسته‌های آن مانند شاهسوار حجاری شده‌است. دوره عیلام نو: ایذه در دوره عیلام نو «آیاپیر» نامیده می‌شده‌است و پادشاهان آن به صورت مستقل زیر نظر سوخالماهو وزیر اعظم عیلام حکومت می‌نمودند. حکومت عیلام در این دوران به صورت اتحادیه‌ای بود و متشکل از تعدادی حکومت‌های محلی مستقل اداره می‌شد.[۶]

آثار این دوره عبارتند از: کول فره (کول فرح): کول فره برسی دره مانند در کوه‌های اطراف دشت، واقع در ۷ کیلومتری شمال شرقی ایذه‌است که در عصر عیلام نو به عنوان نیایشگاهی باز مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. در این شکاف ۶ نقش برجسته به همراه نوشتارهای عیلامی (میخی) اطلاعات تاریخی ارزشمندی را در اختیار می‌گذارند. بیشتر این نقش برجسته‌ها مراسم مذهبی یا میهمانی‌های هانی شاه، پسر تاهی هی (تاخی هی) حاکم دست نشانده آیاپیر از طرف شوتروک ناهونته را یادآور می‌نمایند. از نکات جالب توجه این نقش برجسته‌ها می‌توان به آداب و رسوم امور مذهبی عیلام اشاره نمود که در آن کاهنان در حال قربانی کردن حیوانات و نوازندگان در حال نواختن موسیقی و مردم یا بزرگان دارای حالتی خاص (شاید حالت خلسه) در نیایش و حمل خدایان می‌باشند.[۷]

روستای کهباد یک (شهید مرادی‌ها): نقش برجسته شهسوار یکی از سنگ نوشته‌های مربوط به دوره عیلامی می‌باشد که در انتهای جاده منتهی به این روستا در دل کوه نقش بسته‌است. قبرستان شهسوار، از گورستانهای باستانی پوشیده از شیرهای سنگی منطقه بختیاری، در این روستا واقع است.

اشکفت سلمان: تنگه‌ای در کوه الهک واقع در جنوب غربی ایذه‌است. در این تنگه چهار نقش برجسته وجود دارد که تمامی آنها به هانی تعلق دارند که بیشتر به خانواده سلطنتی و خدایان اشاره نموده‌است. در این جایگاه باستانی روزگاری نیایشگاه «تاریشا» وجود داشته‌است.

براساس برخی روایات تاریخی، اسکندر پس از ورود به ایران و توقف در همدان به خاطر مرگ هفستیون سردار جوان خود سخت آشفته شد و دستور داد که یالهای اسب و قاطرها را بچینند و کنگره‌های برج و باروها را برافکنند. سپس غیب وی وی از طرف ژوپی تر، هفستیون را نیم خدایی نامید و برای آمرزش وی قربانی طلب کرد. بالاخره اسکندر برای اینکه در جنگ تسلی بیابد، به مملکت کوسی‌ها رفته و پس از مطیع کردن آنها شکار انسان ترتیب داد و امر نمود تفاوتی بین مرد و زن، بزرگ و کوچک نگذاشته و همه را بکشند و این قصابی وحشت‌انگیز را قربانی دفن هفستیون نامید. این حادثه در کوه‌های بختیاری در ایذه اتفاق افتاد.[۸]

از این دوران و سپس از دوران پارتی چندین مجسمه و چند نقش برجسته و… باقی‌مانده‌است. از این زمان به بعد، ایذه مستقل اداره و به نام الیمائید خوانده می‌شد. آثار این دوره عبارتند از: خونگ یارعلی وند: در این جایگاه باستانی که در ۳ کیلومتری خونگ اژدر واقع شده‌است، نقش برجسته‌ای شامل دو فرد الیمایی در یک مراسم آیینی وجود دارد. خونگ کمال وند: این جایگاه باستانی در ۴ کیلومتری شمال خونگ یار علی وند واقع شده و دارای نقش برجسته‌ای به همراه کتیبه‌ای الیمایی است. خونگ اژدر:[۹] (۱۴۲ ق. م) درست پشت تخته سنگی که نقش برجسته عیلام قدیم قرار داشت، نقش برجسته‌ای متعلق به زمان پارتی‌ها قرار دارد که مهرداد دوم شاه اشکانی را به همراه افراد بلندپایه الیمایی نشان می‌دهد. قلعه کژدمک: در ارتفاعات خونگ اژدر قلعه‌ای از لاشه سنگ و ساروج و خشت با تاقهای هلالی و سنگی واقع شده که در این ناحیه به «قلعه کژدمک» معروف است. این قلعه احتمالاً در زمان اردشیر ساسانی متروک شده‌است. ایذه در دوره ساسانی نیز از شهرهای آباد و پرجمعیت به‌شمار می‌رفت و آتشکده آن تا زمان هارون الرشید برقرار بوده‌است.[۱۰] از روزگار خلافت عمر بن الخطاب، واژه ایذه عربی شد و آن را ایذج خواندند. اولین رویارویی این مردم استقلال طلب تاریخ ایران با مسلمانان در سال ۱۷ هـ. ق (۶۳۸ م) رخ داد. در این واقعه نعمان بن مقرن مزنی، سردار عرب به خوزستان آمد و پس از گشودن رامهرمز، به ایذه رفت و با شیرویه حکمران آنجا صلح نمود و شهر تسلیم شد.[۱۱] در سال ۲۲ هـ. ق اولین درآمد حاصل از خراج ایذه و رامهرمز به حکومت بصره تخصیص یافت. در سال ۲۹ هـ. ق مردم ایذه در برابر ابوموسی اشعری حاکم بصره سر به شورش برداشتند، ولی کاری از پیش نبردند.[۱۲] شهر ایذه در زمان خلفای عباسی، کرسی ولایت بود و «ایذج الاهواز» خوانده می‌شد، تا با محلی دیگر به همین نام در نزدیکی سمرقند اشتباه نشود.[۱۳] این شهر در سده ۶ هـ. ق، در دوران مغول، مرکز حکومت اتابکان لرستان یا امرای فضلویه بود که از ۵۵۰ هـ. ق توسط ابوطاهر در سرزمین لر بزرگ و بخشی از خوزستان حکومت می‌کردند[۱۴] و برای نخستین بار آنان بودند که ایذه را مالمیر یا مال امیر (ملک امیر) نامیدند.[۱۵] نخستین بار ابن بطوطه در نیمه نخست سده ۸ هـ. ق آن را به صورت مال امیر در سفرنامه خود آورده‌است:

«از تستر (شوشتر) حرکت کردیم. سه روز از کوه‌های بلند راه می‌رفتیم تا به شهر ایذه رسیدیم، ایذه را مال الامیر نیز می‌نامند.[۱۶]»

آثار دوره اتابکان لر بنایی از لاشه سنگ است که در اشکفت سلمان پس از حفاری نمایان شد. پس از برافتادن حکومت اتابکان در ۸۵۷ هـ. ق ایذه رو به خرابی گذارد و ساکنان آن به کوچروی روی آوردند.[۱۷] همچنین آثار دوره ایلخانی و مغول از جایگاه باستانی به نام تاق طویله به صورت بنایی سنگی - گچی با آثار گچبری و کاشی کاری در شهر کنونی ایذه به دست آمده‌است. از دوره صفویه گورستانی با شیرهای سنگی در شاهسوار وجود دارد که البته تا دوره قاجار هم از آن استفاده می‌کردند.

آثار باستانی

یاشوسن به گفته بعضی مورخان همان محل قصر شوسن مذکور در تورات است که در ایذج بوده. لایارد، عالم انگلیسی مدتی از عمر خود را در ایذه گذرانید. ۱۴ مورد آثار باستانی مربوط به سلسله‌های ماقبل میلاد در آن وجود دارد از جمله ایلامیها. از دیگر آثار معروف باستانی این شهرستان می‌توان اشکفت سلمان و کول فرح و خنگ اژدر یا روستای شمی و… نام برد لازم است ذکر شود که مجسمه ایاپیر از روستای شمی کشف شده‌است. پل ایذج یکی دیگر از آثار باستانی ایذه می‌باشد، این پل از شگفتی‌های قابل توجه تاریخی است، زیراجنس آن ازسنگ و ملات ساروج بوده و بر روی بستر رودخانه‌ای خشک و بسیار عمیقی بنا شده‌است. همچنین در ایذج آتشکده‌ای قرار داشته‌است که تا زمان هارون الرشید فروزان بوده‌است. بردگوریهای موجود در کوه‌های ایذه و بختیاری نیز حکایت از دین اهالی آن پیش از اسلام و در ایران باستان زرتشتی دارد. شیرهای سنگی بردشیر نیز از آثار باستانی ایذه به‌شمار می‌روند که البته نمونه‌های بسیاری در دیگر نقاط بختیاری یافت می‌شود. اما متأسفانه در این شهر علی‌رغم آثار باستانی فراوان موزه‌ای وجود ندارد. موزه‌ای که می‌تواند معرف فرهنگ و پیشینه این سرزمین با تمدن باشد.

اماکن جهانگردی

صنایع‌دستی و قالی بختیاری

بافت قالی و قالیچه‌های بختیاری از دیرباز در ایذه، مانند سایر مناطق بختیاری رونق داشته‌است. قالی بختیاری نوعی قالی کهنِ ایرانی است که در آن از نقش‌های حیواناتی همچون بز کوهی (کل، پازن) و کبک و… در کنار نقش گل و بوته بهره گرفته می‌شود البته عمده شهرت قالی‌های بختیاری به دلیل بکارگیری اشکال هندسی و ذهنی باف همراه با رنگ و پشم و الیافِ طبیعی در آن است.

از دیگر صنایع دستی ایذه می‌توان گلیم بافی، نمد مالی، گیوه دوزی، چوقابافی، شیرسنگی تراشی و… نام برد.

مردم‌شناسی

زبان اهالی این شهر، لری بختیاری است و مردم آن از طوایف ایل بزرگ بختیاری هستند.

طوایف ساکن در ایذه

نگارخانه

دوازده بهمن

AWT IMAGE

۱۲ بهمن آغاز دهه فجر و خاطره استقبال تاریخی از امام خمینی(ره)‌ گرامی باد

 مردم ایران در ۱۲ بهمن سال ۵۷ حماسه بی سابقه ترین استقبال تاریخ معاصر را رقم زدند استقبال از مردی که نه تنها مرجع و مراد بود، بلکه رهبری بود که نمونه ای از حکومت اسلامی را در نظام جهانی بنیان گذاشت و این گونه شد که "حق آمد و باطل رفت"

با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان آخرین و تنها امید رژیم پهلوی و سردمداران غربی پشتیبان این رژیم، به عنوان نخست وزیر باقی مانده بود. در طرف مقابل، تظاهرات مردم هر روز پر شورتر و مصمم‌تر می‌شد و شعار استقلال،‌ آزادی، جمهوری اسلامی به عنوان اصلی ترین خواسته مردم در نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی مطرح می‌شد.

امام خمینی که شرط ورود خود را به کشور، خروج شاه، اعلام کرده بودند، با فرار شاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷، تصمیم به بازگشت گرفتند و قرار بود این رجعت تاریخی در روز پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۵۷ انجام گیرد اما بختیار، با بستن فرودگاه ها مانع از انجام این امر شد. با انتشار خبر بسته شدن فرودگاهها، مردم خشمگین به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده، دولت بختیار را تحت فشار شدیدی قرار دادند. در همین زمان رییس شورای سلطنت، سید جلال تهرانی،‌ در پاریس ضمن استعفا خدمت امام، اعلام کرد که شورای سلطنت غیر قانونی است.

سرانجام، تحصن‌ها و تظاهرات عظیم مردم، بختیار را مجبور کرد،‌ فرودگاه ها را باز کند. کارکنان اعتصابی تلویزیون اعلام کردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم آماده‌اند. فرودگاه مهرآباد آماده استقبال از پرواز انقلاب بود.

 روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، پرشکوه ترین استقبال تاریخی رقم خورد و هواپیمای ایرفرانس در حوالی ساعت ۹ صبح در فرودگاه مهرآباد نشست و حضرت امام، با قلبی آرام و مطمئن پس از ۱۵ سال هجرت، پا به خاک میهن اسلامی گذاشتند.

 امام خمینی پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند. این در حالی بود که همه علاقمندان، دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران، نگران ساخته بود روح الله خمینی پس از سال‌ها دوری و تبعید به کشور بازگشت و حضور میلیونی مردم که صف استقبال کنندگان را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا تشکیل می داد، حاکی از عشق و علاقه بی‌نظیر آنها به رهبر خویش بود و این گونه شد که مردم ایران تاریخی ترین استقبال در طول تاریخ معاصر را رقم زدند.

حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر می‌کنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمی‌توانم جبران کنم. ایشان ضمن اشاره به اینکه طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشه‌های فساد ترغیب کردند.

 امام از فرودگاه مستقیما به بهشت زهرا (س) رفتند و ضمن ادای احترام به شهدای انقلاب اسلامی، سخنرانی تاریخی خود را در آنجا ایراد کردند. بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در اولین سخنرانی خود در میان انبوه مردم مشتاق در بهشت زهرا(س)، فرمودند:" من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده‌اند می‌افتد، سنگینی‌ای در دوشم پیدا می‌شود که نمی‌توانم تاب بیاورم. محمدرضا پهلوی فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد و قبرستان‌های ما را آباد."

در این سخنرانی بود که امام آن جمله فراموش نشدنی و تاریخی را فرمودند: "من دولت تعیین می‌کنم، من توی دهن دولت می‌زنم ... من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم. "

 دهها خبرنگار و عکاس و فیلمبردار به ثبت این رویداد تاریخی پرداختند. جمعیت استقبال کننده در طول ۳۳ کیلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا(س)، بین ۴ تا ۸ میلیون نفر تخمین زده می‌شد. در این سخنرانی امام نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام کرده و فرمودند: "من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می‌کنم" بدین ترتیب از ورود امام ۱۰ روز تاریخی که بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپری شد تا طومار رژیم پهلوی و ۲۵۰۰ سال استبداد شاهنشاهی برای همیشه در هم تنیده شود.

 

سردار پارت‌ها در ایذه

سردار پارت‌ها در ایذه

اگر سفر به ایذه در این فصل سال برایتان دشوار است، اما در عین حال دلتان می‌خواهد آثاری از این منطقه باستانی را ببینید توصیه می‌کنیم سری به موزه ایران باستان بزنید.

در آنجا علاوه بر اشیایی که از تپه‌های باستانی ایذه به دست آمده، مجسمه فلزی (مفرغی) بزرگی نظرتان را جلب خواهد کرد که به مرد اشکانی شهرت دارد. این مجسمه در سال 1312 در حوالی روستایی به نام «شمی» که تقریبا 45 کیلومتر با شهرستان ایذه فاصله دارد، پیدا شد. کاوش‌ها نشان داد که آنجا نیایشگاهی بوده متعلق به دوره اشکانیان یا همان پارت‌ها که مجسمه مرد اشکانی نیز در آن نیایشگاه قرار داشته، اما زمانی که باستان‌شناسان این محل را کشف کردند متوجه آثار تخریب و آتش‌سوزی در این محل شدند.

به همین علت مجسمه‌ای که در موزه می‌بینید یک دستش به طور کامل و دست دیگرش از مچ به پایین از بین رفته است. از آنجا که ساسانیان پس از به قدرت رسیدن، سعی کردند اغلب آثار برجای مانده از حکومت پیش از خود یعنی اشکانیان (پارت‌ها) را از میان ببرند، به نظر می‌رسد تخریب نیایشگاه شمی نیز توسط آنان صورت گرفته باشد، اما مجسمه مرد اشکانی متعلق به کیست؟ این پرسشی است که ذهن بسیاری از پژوهشگران را درگیر خود کرده؛ چراکه مجسمه‌ای در این ابعاد آن هم در یک جایگاه مقدس نمی‌تواند مربوط به یک شخصیت عادی باشد.

لباس‌ها و نوع پوشش او شبیه به مردان دینی نیست، بنابراین بلندمرتبه بودن او را می‌باید در زمینه‌های دیگری چون اجتماعی و سیاسی جستجو کرد. کمربند، پای‌افزار و سربند او نشان می‌دهد که او از مردان و سرداران جنگی بوده است، به همین علت اغلب محققان بر این باورند که مجسمه مرد اشکانی متعلق به سورنا (82 ـ 52 پیش از میلاد) سردار شجاع و نامی پارت‌هاست. سورنا سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان فرماندهی کرد و رومی‌ها را که تا آن زمان در همه جا پیروز بودند، برای اولین بار با شکستی سخت و تاریخی روبه‌رو ساخت. او روش نوینی را در جنگ پایه‌گذاری کرد که به آن شیوه جنگ و گریز می‌گویند.

این سردار ایرانی را پدیدآورنده جنگ پارتیزانی (جنگ به روش پارتیان) در جهان و مجسمه او را نمونه زیبایی از هنر ریخته‌گری در دوران باستان می‌دانند. بنابراین دیدن و مطالعه در مورد مجسمه این سردار بزرگ می‌تواند شما را با بخش دیگری از تاریخ غرورآفرین ایران آشنا کند.

پس اگر شما خواننده گرامی به هر دلیل، در آستانه تعطیلات تابستانی امکان سفر به نقاط دوردست مانند ایذه را ندارید، موزه‌ها را فراموش نکنید. چه موزه ایران باستان و چه موزه‌های دیگر، همه شما را به سفری دور و دراز در تاریخ می‌برند.

برگرفته ازسایت ایذه آنلاین

ایذه وکتیبه های میخی آن

برای بسیاری از گردشگرانی که علاقه‌مند به بازدید از مکان‌های تاریخی و محوطه‌های باستانی کشور عزیزمان، ایران هستند، شاید بارها این سوال پیش آمده باشد که تاریخ و قدمت زندگی متمدن در این سرزمین به چه زمانی بازمی‌گردد؟ مسلما نمی‌توان عدد و تاریخ دقیقی را در پاسخ به این پرسش عنوان کرد، اما آثار برجای مانده و شواهد باستانی نشان می‌دهد زمان زندگی مردمانی که از نظر صنعت، هنر و فرهنگ به مراحل بالایی از پیشرفت دست یافته بودند، چه در شرق و چه در غرب ایران، به بیش از 6 هزار سال می‌رسد.یکی از مناطقی که می‌توان رد پای این تاریخ را در آن دنبال کرد، شهر باستانی ایذه در استان خوزستان است که با داشتن سنگ‌نگاره‌های فراوان به شهر نگارکنده‌های سنگی و صخره‌ای ایران شهرت یافته است. ایذه در شمال شرقی استان خوزستان و 205 کیلومتری شهر اهواز قرار گرفته، اما از آنجا که منطقه‌ای کوهستانی است آب و هوایی مطلوب دارد و به همین علت در دوره‌های مختلف تاریخی همواره مورد توجه بوده است.

همه می‌دانیم که نخستین زندگی‌های متمدن بشری در کنار رودها شکل گرفته‌اند، (مثل تمدن بین‌النهرین در میان رودهای دجله و فرات یا تمدن بزرگ مصر در کنار رود نیل) در جنوب غربی ایران نیز وجود رودهای پرآبی چون کارون و دز مهم‌ترین دلیل شکل‌گیری زندگی در نزدیکی آن و در شهر باستانی ایذه است.

نام ایذه در روزگار عیلامیان «آیاپیر»، در زمان هخامنشیان «آنزان» (انشان)، در دوره اشکانیان «الیمایی» و در دوره ساسانی «ایذه» بود که با ورود اعراب به صورت «ایذج» درآمد، در زمان اتابکان به آن «مالمیر» یا «مالامیر» گفتند و از دهه 1330 بار دیگر نام ایذه را برای آن در نظر گرفتند. جالب آن است که در این منطقه از تمام دوره‌های یاد شده آثار ارزشمندی وجود دارد که برای علاقه‌مندان به مقوله‌های فرهنگ، تاریخ و باستان‌شناسی بسیار شگفت‌انگیز است و البته صحبت از همه آنها در اینجا امکان‌پذیر نیست. برای معرفی این آثار بهتر است ابتدا به سنگ‌نگاره‌های بر جای مانده از دوره عیلامی‌ها اشاره کنیم.

بزرگ‌ترین کتیبه خط میخی

اشکفت سلمان، در اصل نام تنگه‌اى در کوه الهک واقع در شمال غربى ایذه است که 4 نقش برجسته از دوره عیلامیان را در خود جای داده است. اشکفت سلمان در زمان عیلامی‌ها و حتی تا هزاره‌های بعد از آن نیز مکان مقدس و نیایشگاه بوده است. برای همین به آن نیایشگاه «تاریشا» هم گفته می‌شود که برگرفته از نام یکی از ایزدبانوهای عیلامی است. از میان 4 سنگ‌نگاره این منطقه دوتای آنها درون غار و دوتای دیگر بیرون از غار اشکفت شکل گرفته‌اند و همه آنها متعلق به یکی از شاهان محلی عیلام به نام «هانی» (2700 پیش از میلاد) است. نگاره‌های اشکفت سلمان از چند جهت دارای اهمیت هستند: یکی آن که بزرگ‌ترین کتیبه به خط میخی عیلامی در آنجا نوشته شده است. دیگر آن که برای نخستین بار تصویر یک زن دوشادوش نقش یک مرد در مراسم آیینی دیده می‌شود. در این تصاویر شاه همراه با همسر و فرزند کوچکش در حال انجام مراسم دینی و ادای احترام به خدایشان دیده می‌شوند، اما متاسفانه به دلیل فرسایش حاصل از عوامل طبیعی و انسانی و عدم محافظت صحیح، تشخیص بخش‌های زیادی از این سنگ‌نگاره‌ها دشوار است. با توجه به نوشته‌های میخی اطراف تصاویر چنین برمی‌آید که هانی (شاه محلی عیلام) خواسته تصاویر خود و خانوادهاش بر کوه مقدس، نقش شوند تا الهه تاریشا از آنان محافظت کند. همچنین در بخش‌هایی از این کتیبه به اعمال دینی و قربانی‌هایی که برای خدایان کرده اشاره می‌کند و از آنان می‌خواهد که خانواده و سرزمین او را در پناه خود نگه داشته و کسانی را که در آینده به این نگاره‌ها آسیب بزنند یا اشیای ارزشمندی را که گویا در آن نیایشگاه قرار داده بوده، به سرقت ببرند، نابود کرده و به نفرین و نیستی دچار کنند. (ای کاش آنان که به عمد این نگاره‌ها را تخریب می‌کردند خواندن خط میخی عیلامی را بلد بودند!)با همه آسیب‌هایی که به آثار این منطقه وارد شده است، بازهم می‌توان شکوه آیاپیر را بر سینه کوه احساس کرد و به آن تمدن چند هزار ساله بالید.

قلعه مدرسه ایذه

 


قلعه مدرسه ایذه

چهارشنبه, 09 فروردین 1391 میراث فرهنگی ایذه

اولین بنا از سمت چپ به راست بنایی با سنگ و ملاط گچ نیم کوب موسوم به قلعه مدرسه(رباط یا اقامت گاه هایی میان راهی روزگار اتابکان لر بزرگ را گویند که علاوه بر ارزش اقامتی مسافران، اقامت گاه عرفا و گوشه نشینان بوده است). اشاره صریح ابن بطوطه طنجی در سفر نامه اش که بصورت روزشمار به پاره ای از سفرش در مسیر خوزستان- اصفهان پرداخته است، به این بنا و اوقاتی که در آن سپری کرده است، اهمیت مستند بنا را یاد آوری می نماید.

قلعه مدرسه ایذه
دومین بنا متعلق به دوران قاجار، بنای پوشیده ای بوده که با سقفی تاق و تویزه به صورت فضای بسته با پلان هشت ضلعی تنها با یک در به بیرون ارتباط دارد به خاطر فضا های معماری درونی و روزنه های قراول و تیر اندازی به تمام وجوه هشت گانه، بنایی صرفا" دفاعی و غیر مسکونی بوده که به احتمال زیاد در مواقع خطر توسط نیروهای حافظ جاده برای مقابله با راهزنان در شرایط تدافعی مورد استفاده قرار می گرفته است.سومین بنا متعلق به دوران پهلوی با ممصالح سنگ لاشه و ملاط گچ نیم کوب و سیمان است.