دوست داشت بهترین هدیه ها رو برای شب عید
فرزندش تهیه کنه و اصلاً هم قیمت براش مهم نبود. فکر شکوفه شدن لبخند لحظه تحویل
سال فرزندش، اون رو هیجان زده می کرد. همه جور لباس و کیف و کفش براش خریده بود،
ولی باز هم تمایل برای خرید کردن داشت. همه هدایا رو خرید و به اتاق دخترش برد.
دختر کوچولوش با لبخندی دوید سمتش و با بوسه ای که خستگی رو از تن بابا بیرون کرد
گفت
:
بابا جون چقدر خوب شد این هدیه ها رو برای
جشن نیکوکاری گرفتی، هیچ کادوی نویی توی خونه نداشتیم.
پدر که تا حالا دنبال پیدا کردن لبخند های
کودکانه روی لبهای دخترش بود، با شنیدن این حرف، اشک شوق ریخت و دخترش رو در
آغوش گرفت.
اون فهمیده بود که لبخند واقعی کودکش چه
وقتی پدیدار می شه. دست دخترش رو گرفت و خوشحال و دلشاد با هم به سمت پایگاه جشن
نیکوکاری رفتن
...
توسط : جاده دوستی
سخن دانش آموزان دهدزی:
شما امروز برای مامدرسه بسازید_ مافردا راخواهیم ساخت
روز سه شنبه92/1/20در محل سالن غدیر(واقع در مدرسه حدیث جنب اداره آموزش وپرورش دهدز)جشنواره خیرین مدرسه سازباحضور امام جمعه فقیدوعالم شهرمان(آ سیدکمال موسوی)ونمایده محبوبمان دکترحجت الله درویش پوروفرماندارگرانقدر وبخشدار عزیز بر گزار می شود از همه ی عزیزان درون منطقه وبرون منطقه که دلشان برای آینده مملکت اسلامیشان می سوزد دراین جشن باشکوه شرکت نمایند وما را در این امر خیر وخدا پسندانه یاری نمایند خداوند ان شالله اجر آنهایی که انفاق میکنندچندین برابر خواهد داد
خداوند پاداش انفاق را چند برابر می دهد
مَّثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَلَهُمْ فی سبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَت سبْعَ سنَابِلَ فی کلّ سنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍوَ اللَّهُ یُضعِف لِمَن یَشاءُوَ اللَّهُ وَسِعٌ عَلِیمٌ(سوره بقره آیه 261 )
حکایت آنان که اموال خویش را در راه خدا انفاق میکنند حکایت دانه ای است که هفت خوشه رویانیده که در هر خوشه صد دانه باشد ، و خدا برای هر که بخواهد ، دو برابر هم میکند ، که خدا وسعت بخش و دانا است
تفسیر آن را از المیزان در ادامه می توانید ببینید
انفاق را چگونه باید انجام داد مخفیانه ویا علنی
الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (بقره آیه ۲۷۴)
کسانی که اموال خویش را شب و روز ُ٬ نهان و آشکار انفاق میکنند ٬ پاداششان نزد پروردگارشان است ، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند
بسم الله الرحمن الرحیم وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ (المنافقون 10) ... و از آنچه به شما عطا کرده ایم انفاق کنید پیش از آن که مرگ به سراغ یکی از شما بیاید، پس او بگوید: پروردگارا! کاش مدّتی اندک به من مهلت می دادی تا انفاق کنم و از صالحان گردم
ان تقرضو الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفرلکم و الله شکور حلیم (سوره تغابن آیه ۱۷) اگر قرض بدهید به خدا ( قرض الحسنه ) خداوند چند برابر به شما می دهد و شما را می آمرزد و پاداش دهنده هم خداوند است
دین خود را به هیچ قیمتی نفروشیم
مبلّغ
دین اسلام بود، عمرش را گذاشته بود روی این کار .تعریف می کرد که یک
روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد . راننده بقیه پول را که برمی گرداند
۲۰ سنت اضافه تر می دهد. می گفت چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت
اضافه را برگردانم یا نه ! آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم
و گفتم آقا این را زیاد دادی گذشت
و به مقصد رسیدیم .موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما
ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردّد بودم . وقتی
دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت
را پس دادید بیایم ومسلمان شوم فردا خدمت می رسیم.
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون
شد حال عجیبی به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم
تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم .(برگرفته از وبلاگ خدامرادممبینی معاونت فناوری سازمان نوسازی مدارس کشور)