شهر ایذه از روزگار باستان تا امروز به نامهای ایزج، ایذه، اوجا، آیا پیر، آنزان، انشان، ایگه، اریگ، ایج، مالمیر یا مال امیر خوانده شدهاست. همچنین میگویند در دوران عیلامی به شهر ایذه «آنزان» میگفتند؛ بعدها به «اینز» و «ایزج» و «ایزه» تبدیل یافتهاست. به علاوه به دلیل وجود زیجهای بسیار در این ناحیه، این شهر به نام اریگ یا ایج خوانده میشدهاست. به عقیده برخی از محققین این شهر در هزاره سوم پیش از میلاد «انزان» نامیده میشد و مرکز ایالت انزان بودهاست. میتوان ایذه را تغییر شکل یافته «انزان» عیلامی نیز دانست.
ایدیده یا ایدیذ عیلامی با توجه به اینکه تمدن عیلام در منطقه کوهستانی فعلی بختیاری قرار داشتهاست و شهر ایدیده از شهرهای مهم آن بودهاست و ایدیذه به معنای شهر کنار آب آمدهاست و به دلیل قرار گرفتن ایذه کنونی در کنار تالاب شط (میانگران) میتوان گفت که ایدیده همان ایذه کنونی بودهاست. شباهت میان حروف ایدیده با حروف ایذه نیز میتواند دلیل براین مدعا باشد.
ایاپیر یا اجاپیر ایاپیر یا اجاپیرکه از اسامی باستانی این شهر میباشد و در کتیبههای اشکفت سلمان نام ایذه آیاپیر یا آجاپیر آمدهاست.
از متون تاریخی چنین برمی آید که انشان یا انزان یکی از ایالتهای مهم دولت عیلام بودهاست و با توجه به گفتههای یاقوت حمودی در معجم البلدان میتوان به این نتیجه رسید که آنزان بر همین منطقه اطلاق میشدهاست زیرا این شهر در روزگار باستان از نواحی آباد بوده و اهمیتی بسزا داشتهاست و به همین دلیل آنزان که نام این شهر بودهاست برتمام ایالت اطلاق شدهاست.
ایزج یا ایذج اکثر مورخین در آثار خود این شهر را با نام ایزج ذکر کردهاند چنانکه ابن حوقل در صوره الارض ابودلف در سفرنامه، مقدسی در احسن التقاسیم حمدالله مستوفی در نزهه القلوب از این شهر با نام ایزج یاد کردهاند.
اصطخری در مسالک و الممالک از ایزج اسم برده و این شهر را جزو خوزستان دانستهاست و قزوینی در آثار البلاد به ایزج اشاره نموده و حدود جفرافیایی و آثار تاریخی آن را ذکر نمودهاست. طبری در تاریخ الرسل و الملوک و ابن ایثر در تاریخ کامل این شهر را با نام ایزج ذکر نمودهاند. در دوره ساسانیان از احداث و توسعه راهها در منطقه سخن به میان آمدهاست. عدهای از مورخین برخی ایل راههای فعلی بختیاری را یادگار آن دوران دانستهاند.
ایذه در روزگار ایلامیان آیاپیر، آنزان نامیده میشد. از واپسین روزگاران هخامنشی خاستگاه الیماییها(بازماندگان ایلامیان) بودهاست که همزمان با دورهٔ سلوکی- پارت، بسته به شرایط قلمرو خود را گسترش میدادند. پیکره{مجسمه} مفرغین مرد شمی از آن دورهاست. در دوره ساسانی به نام ایذه خوانده شد و با گشودن آن به دست مسلمانان ایذج نامیده شد. اتابکان لر که در سدهٔ پنجم هجری پدیدار شدند، بدان مالمیر میگفتند، نامی که همچنان بر سر زبان هاست. از دههٔ ۱۳۳۰ شهر دگر باره ایذه نامیده شد. نام ایذه نامی بسیار باستانی است و از دوران پیش از ساسانیان رایج بودهاست. این شهر در دورههایی نامهای دیگری نیز داشتهاست نام مالمیر که همان مال امیر است (مال در زبان لری بختیاری به معنی خانهاست) بیشتر در زمان هزاراسفیان که به اتابکان لر بزرگ مشهور شدهاند کاربرد داشتهاست.
واژه باستانی ایذه در سدههای اخیر به کلی فراموش شده بود تا این که در زمان پهلوی اول، بار دگر زنده شد و در تیرماه ۱۳۱۴ هـ. ش، از سوی فرهنگستان ایران به نام پیشین خود، ایذه نامگذاری شد.[۴]
از آثار به دست آمده ایذه از جمله نگارهها و نقش برجستههای عیلامی (اولین حجاریهای ایران باستان قبل از هخامنشیان)، میتوان نتیجه گرفت که آنجا مرکز مهمی در زمان عیلامیها بودهاست. این آثار به دو دسته آثار عیلام قدیم و نو تقسیم میشود که به شرح زیر میباشند: دوره عیلام قدیم: این دوره به سلسله سیمشکی متعلق است که چندین بار توسط حاکم اور نابود گشت.[۵] آثار باقیمانده از این دوره به شرح ذیل است: الف) نقش برجسته شاهسوار: شاهسوار جایگاهی باستانی در حومه ایذهاست که در آن آثار باستانی از جمله نقش برجستهای متعلق به دوره عیلام قدیم (قرن ۲۰ ق. م) واقع شدهاست. این نقش برجسته به احتمال زیاد نمایانگر صحنه بارعام یک پادشاه یا ابراز بندگی در مقابل یک خدا است. ب) نقش برجسته خونگ اژدر: این جایگاه به خونگ نوروزی نیز معروف است و در نزدیکی دریاچه میانگران (۱۲ کیلومتری شمال ایذه) واقع شدهاست که نقش برجستههای آن مانند شاهسوار حجاری شدهاست. دوره عیلام نو: ایذه در دوره عیلام نو «آیاپیر» نامیده میشدهاست و پادشاهان آن به صورت مستقل زیر نظر سوخالماهو وزیر اعظم عیلام حکومت مینمودند. حکومت عیلام در این دوران به صورت اتحادیهای بود و متشکل از تعدادی حکومتهای محلی مستقل اداره میشد.[۶]
آثار این دوره عبارتند از: کول فره (کول فرح): کول فره برسی دره مانند در کوههای اطراف دشت، واقع در ۷ کیلومتری شمال شرقی ایذهاست که در عصر عیلام نو به عنوان نیایشگاهی باز مورد استفاده قرار میگرفتهاست. در این شکاف ۶ نقش برجسته به همراه نوشتارهای عیلامی (میخی) اطلاعات تاریخی ارزشمندی را در اختیار میگذارند. بیشتر این نقش برجستهها مراسم مذهبی یا میهمانیهای هانی شاه، پسر تاهی هی (تاخی هی) حاکم دست نشانده آیاپیر از طرف شوتروک ناهونته را یادآور مینمایند. از نکات جالب توجه این نقش برجستهها میتوان به آداب و رسوم امور مذهبی عیلام اشاره نمود که در آن کاهنان در حال قربانی کردن حیوانات و نوازندگان در حال نواختن موسیقی و مردم یا بزرگان دارای حالتی خاص (شاید حالت خلسه) در نیایش و حمل خدایان میباشند.[۷]
روستای کهباد یک (شهید مرادیها): نقش برجسته شهسوار یکی از سنگ نوشتههای مربوط به دوره عیلامی میباشد که در انتهای جاده منتهی به این روستا در دل کوه نقش بستهاست. قبرستان شهسوار، از گورستانهای باستانی پوشیده از شیرهای سنگی منطقه بختیاری، در این روستا واقع است.
اشکفت سلمان: تنگهای در کوه الهک واقع در جنوب غربی ایذهاست. در این تنگه چهار نقش برجسته وجود دارد که تمامی آنها به هانی تعلق دارند که بیشتر به خانواده سلطنتی و خدایان اشاره نمودهاست. در این جایگاه باستانی روزگاری نیایشگاه «تاریشا» وجود داشتهاست.
براساس برخی روایات تاریخی، اسکندر پس از ورود به ایران و توقف در همدان به خاطر مرگ هفستیون سردار جوان خود سخت آشفته شد و دستور داد که یالهای اسب و قاطرها را بچینند و کنگرههای برج و باروها را برافکنند. سپس غیب وی وی از طرف ژوپی تر، هفستیون را نیم خدایی نامید و برای آمرزش وی قربانی طلب کرد. بالاخره اسکندر برای اینکه در جنگ تسلی بیابد، به مملکت کوسیها رفته و پس از مطیع کردن آنها شکار انسان ترتیب داد و امر نمود تفاوتی بین مرد و زن، بزرگ و کوچک نگذاشته و همه را بکشند و این قصابی وحشتانگیز را قربانی دفن هفستیون نامید. این حادثه در کوههای بختیاری در ایذه اتفاق افتاد.[۸]
از این دوران و سپس از دوران پارتی چندین مجسمه و چند نقش برجسته و… باقیماندهاست. از این زمان به بعد، ایذه مستقل اداره و به نام الیمائید خوانده میشد. آثار این دوره عبارتند از: خونگ یارعلی وند: در این جایگاه باستانی که در ۳ کیلومتری خونگ اژدر واقع شدهاست، نقش برجستهای شامل دو فرد الیمایی در یک مراسم آیینی وجود دارد. خونگ کمال وند: این جایگاه باستانی در ۴ کیلومتری شمال خونگ یار علی وند واقع شده و دارای نقش برجستهای به همراه کتیبهای الیمایی است. خونگ اژدر:[۹] (۱۴۲ ق. م) درست پشت تخته سنگی که نقش برجسته عیلام قدیم قرار داشت، نقش برجستهای متعلق به زمان پارتیها قرار دارد که مهرداد دوم شاه اشکانی را به همراه افراد بلندپایه الیمایی نشان میدهد. قلعه کژدمک: در ارتفاعات خونگ اژدر قلعهای از لاشه سنگ و ساروج و خشت با تاقهای هلالی و سنگی واقع شده که در این ناحیه به «قلعه کژدمک» معروف است. این قلعه احتمالاً در زمان اردشیر ساسانی متروک شدهاست. ایذه در دوره ساسانی نیز از شهرهای آباد و پرجمعیت بهشمار میرفت و آتشکده آن تا زمان هارون الرشید برقرار بودهاست.[۱۰] از روزگار خلافت عمر بن الخطاب، واژه ایذه عربی شد و آن را ایذج خواندند. اولین رویارویی این مردم استقلال طلب تاریخ ایران با مسلمانان در سال ۱۷ هـ. ق (۶۳۸ م) رخ داد. در این واقعه نعمان بن مقرن مزنی، سردار عرب به خوزستان آمد و پس از گشودن رامهرمز، به ایذه رفت و با شیرویه حکمران آنجا صلح نمود و شهر تسلیم شد.[۱۱] در سال ۲۲ هـ. ق اولین درآمد حاصل از خراج ایذه و رامهرمز به حکومت بصره تخصیص یافت. در سال ۲۹ هـ. ق مردم ایذه در برابر ابوموسی اشعری حاکم بصره سر به شورش برداشتند، ولی کاری از پیش نبردند.[۱۲] شهر ایذه در زمان خلفای عباسی، کرسی ولایت بود و «ایذج الاهواز» خوانده میشد، تا با محلی دیگر به همین نام در نزدیکی سمرقند اشتباه نشود.[۱۳] این شهر در سده ۶ هـ. ق، در دوران مغول، مرکز حکومت اتابکان لرستان یا امرای فضلویه بود که از ۵۵۰ هـ. ق توسط ابوطاهر در سرزمین لر بزرگ و بخشی از خوزستان حکومت میکردند[۱۴] و برای نخستین بار آنان بودند که ایذه را مالمیر یا مال امیر (ملک امیر) نامیدند.[۱۵] نخستین بار ابن بطوطه در نیمه نخست سده ۸ هـ. ق آن را به صورت مال امیر در سفرنامه خود آوردهاست:
«از تستر (شوشتر) حرکت کردیم. سه روز از کوههای بلند راه میرفتیم تا به شهر ایذه رسیدیم، ایذه را مال الامیر نیز مینامند.[۱۶]»
آثار دوره اتابکان لر بنایی از لاشه سنگ است که در اشکفت سلمان پس از حفاری نمایان شد. پس از برافتادن حکومت اتابکان در ۸۵۷ هـ. ق ایذه رو به خرابی گذارد و ساکنان آن به کوچروی روی آوردند.[۱۷] همچنین آثار دوره ایلخانی و مغول از جایگاه باستانی به نام تاق طویله به صورت بنایی سنگی - گچی با آثار گچبری و کاشی کاری در شهر کنونی ایذه به دست آمدهاست. از دوره صفویه گورستانی با شیرهای سنگی در شاهسوار وجود دارد که البته تا دوره قاجار هم از آن استفاده میکردند.
یاشوسن به گفته بعضی مورخان همان محل قصر شوسن مذکور در تورات است که در ایذج بوده. لایارد، عالم انگلیسی مدتی از عمر خود را در ایذه گذرانید. ۱۴ مورد آثار باستانی مربوط به سلسلههای ماقبل میلاد در آن وجود دارد از جمله ایلامیها. از دیگر آثار معروف باستانی این شهرستان میتوان اشکفت سلمان و کول فرح و خنگ اژدر یا روستای شمی و… نام برد لازم است ذکر شود که مجسمه ایاپیر از روستای شمی کشف شدهاست. پل ایذج یکی دیگر از آثار باستانی ایذه میباشد، این پل از شگفتیهای قابل توجه تاریخی است، زیراجنس آن ازسنگ و ملات ساروج بوده و بر روی بستر رودخانهای خشک و بسیار عمیقی بنا شدهاست. همچنین در ایذج آتشکدهای قرار داشتهاست که تا زمان هارون الرشید فروزان بودهاست. بردگوریهای موجود در کوههای ایذه و بختیاری نیز حکایت از دین اهالی آن پیش از اسلام و در ایران باستان زرتشتی دارد. شیرهای سنگی بردشیر نیز از آثار باستانی ایذه بهشمار میروند که البته نمونههای بسیاری در دیگر نقاط بختیاری یافت میشود. اما متأسفانه در این شهر علیرغم آثار باستانی فراوان موزهای وجود ندارد. موزهای که میتواند معرف فرهنگ و پیشینه این سرزمین با تمدن باشد.
علیرغم آب وهوای مساعد، وجود پتانسیلهای طبیعی و تاریخی گردشگری نظیر:
بافت قالی و قالیچههای بختیاری از دیرباز در ایذه، مانند سایر مناطق بختیاری رونق داشتهاست. قالی بختیاری نوعی قالی کهنِ ایرانی است که در آن از نقشهای حیواناتی همچون بز کوهی (کل، پازن) و کبک و… در کنار نقش گل و بوته بهره گرفته میشود البته عمده شهرت قالیهای بختیاری به دلیل بکارگیری اشکال هندسی و ذهنی باف همراه با رنگ و پشم و الیافِ طبیعی در آن است.
از دیگر صنایع دستی ایذه میتوان گلیم بافی، نمد مالی، گیوه دوزی، چوقابافی، شیرسنگی تراشی و… نام برد.
زبان اهالی این شهر، لری بختیاری است و مردم آن از طوایف ایل بزرگ بختیاری هستند.
امامزاده سلطان ابراهیم (ع)
منطقه دیناران در استان چهارمحال و بختیاری شهرستان اردل واقع شده است این منطقه وسیع دارای مناطق بکر و دست نخورده ای می باشد از جمله آبشار زرد لیمه جنگل های بلوط بادره و عزیز آباد چشمه دیزان ،چشمه سلیمان ،چشمه خواجه چشمه چهار موران،چشمه ی توران، چشمه لشتر 1و2 و کهریز های عباس آباد وگرده پینه وروپینه امامزاده بی بی عزیز،کوه گره،کوه ملی،دشت بزرگ چویلان ودشت بزرگ چهارموران و شهرک لشتر 1 ولشتر 2 و شهرک قراب و جو سیب،باغ های انگور عباس آباد،شیلات های پرورش ماهی قزل الا در روستای عزیز آباد و چهار موران وبادره ...همچنین منطقه دیناران قطب تولید جو،گندم،نخود،سیب زمینی،لوبیا،گردو و یونجه می باشد .دارای عشایر غیور بختیاری از از ایل هفت لنگ باب دیناران می باشد ، که در اکثر روستا ها وسیاه چادر ها ساکن می باشند.که مردمی بسیار سخت کوش و مهمان نوازهستند شغل اصلی مردم منطقه ی دیناران کشاورزی ودامپروری است. مسیر رسیدن به دیناران:
1- شهرناغان، شهراردل، بهشت آباد، کاج، کریم آباد رستم آباد سمت چپ شروع جاده دیناران حدود 30 دقیقه
2- شهرجونقان ، تنگ درکش ورکش، کاج ،کریم آباد رستم آباد سمت چپ شروع جاده دیناران حدود 30 دقیقه
3-کوهرنگ، دوآب وصمصامی شهردشتک، آلیکو،رستم آباد سمتراست شروع جاده دیناران حدود 30 دقیقه
از آنجا که منطقه شالو ومنگشت از مناطق بسیار زیبای سلسله رشته کوه های زاگرس در شهرستان ایذه و حد فاصل شهرستان باغملک تا مرز استان کهگیلو وبویراحمد است ومنطقه ای بکر با پوشش گیاهی وجانوری متنوع است وجزئ مناطق حفاظت شده می باشد اما و اما و...... متاسفانه افرادی سود جو و از خدا و طبیعت بی خبر با آتش زذن، بریدن درختان برای ذغال و شکار جانوران آن ،این طبیعت زیبا را دارند بکام نابودی می کشند ما طبیعت دوستان وهیت کوهنوردی شهرستان ایذه عاجزانه از متولیان محیط زیست ومنابع طبیعی وهمه طبیعت دوستان ومردم فهیم و عزیز این مناطق می خواهیم که بیشتر تلاش کنند وجلوی نابودی این منطقه زیبا را بگیرند وافراد سود جو و نابود کننده طبیعت را به محیط زیست ومنابع طبیعی ونیروی انتظامی معرفی کنندتا این میراث گرانبها برای نسل های آینده حفظ شود.
دیگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم تا دیگران بخورند
1. نام منطقه :منطقه حفاظت شده شالو و منگشت
2. تاریخ تاسیس منطقه از ابتدا تا کنون
این منطقه در سال 1378 به مناطق حفاظت شده استان پیوست.
3. موقعیت عمومی منطقه
منطقه شالو و منگشت واقع در حوزه شهرستان ایذه بخش دهدز و در موقعیت جغرافیایی 50 درجه و 40 دقیقه تا 50 درجه و 15 دقیقه طول شرقی و 31 درجه 35 دقیقه تا 31 درجه و 45 دقیقه عرض شمالی است .
4. وسعت منطقه
و سعت این منطقه 12553 هکتار می باشد.
5. ویژگی و سیمای عمومی منطقه (شامل وضعیت توپوگرافی، چشم انداز، پوشش گیاهی، وضعیت عمومی حیات وحش و گونه های شاخص و کریدور ها)
این منطقه مشرف به دریاچه سد کارون 3 می باشدو در سلسله جبال زاگرس با حداکثر 3316 متر ارتفاع از سطح دریا قرار دارد.کوه های برفگیر و دارای پوشش جنگلی مناسب، مناظر بسیار جذاب و دیدنی بوجود آورده است پوشش گیاهی این منطقه عبارتند از بلوط ، کلخونک ، انجیر وحشی ، کیکم ، بادام ، زالزالک ، گون و گیاهان تیره گرامینه.از پرندگان انواع چکاوک و گنجشک ، کبک ، تیهو و ....را می توان نام برد پستانداران شامل گرگ ، شغال ، خرس ، روباه معمولی و .... می باشند.
6. جاذبه های اکوتوریستی
• پرنده نگری
• همان گونه که بیان شد این منطقه شامل بخشی از سلسله جبال زاگرس بوده و در نتیجه قابلیت فعالیت های کوهنوردی را نیز دارا می باشد.
7. وضعیت عمومی اقتصادی و اجتماعی
فعالیت های عمده اشخاصی که دارا ی زمین هستند کشاورزی بود و کسانی که زمین ندارند به دامداری مشغول هستند.
دهدز بهشت گمشده ی خوزستان و ایران
دهدز به عنوان یکی از شهرهای استان خوزستان در فاصله 60 کیلومتری از شهرستان ایذه و حدود 260 کیلومتری از مرکز استان یعنی اهواز قرار دارد.
این شهر در بین کوه های زاگرس که پوشیده از درختان بلوط ˓بَن ˓ کَلخُنگ ˓ نارون ˓ ارزَن ˓ بادام و... قرار گرفته که منظره ی بسیار زیبا به آن بخشیده است به طوری که حتی در وسط خیابان های آن در درون شهر هم درختان جنگلی وجود دارد. دهدز را باید پایتخت طبیعت خوزستان بلکه ایران بدانیم.
بهار که می شود˓زمین و درختان لباس سبز خود را بر تن می کند ˓ کوه های آن پیراهن سفید برفی می پوشد که دل هر رهگذری را می رباید. وقتی با کوهنوردان به دل کوه های آن سفر می کنی از مناظر آن هزار لذت می بری و هر انسان طبیعت دوستی را سر مست می کند. وقتی در گوشه ای از طبیعت آن می نشینی و شرشر آب چشمه سارها را مخلوط با صدای کبکان و جانوران وحشی و اهلی می شنوی گویا در رویایی به سر می بری و لیکن این طبیعت دهدز است .
از بعضی نقاط که بنگری کوه های برفی را با جنگل های انبود و دریاچه بزرگ کارون سه همزمان می بینی که بی شک به یاد بهشت وعده داده شده ی خداوند در قرآن می افتید.
هنوز هم درختان میوه بطور وحشی در کنار جویبار های آن وجود دارد که در فصل خود وقتی از آن ها تناول می کنی لذت طبیعت دست نخورده را احساس خواهی کرد.
آبشارهای آن که در کشورکم نظیر می باشند نیز از دیگر مناظر طبیعی این منطقه است که از آن جمله باید آبشار شیوند ˓ آبشار تنگ آبی ˓ آبشارسمیلون ˓ آبشار لندی (آودی) و .... را نام برد.
و دهدز گمشده است در بین طبیعت ایران و طبیعتی که هست و دیده نمی شود.
اما این شهر و بخش از دید مسئولین گذشته تا کنون پنهان مانده است . دهدز از سال 1311 ه.ش همزمان با دهکرد ( شهرکرد کنونی ) و کرج بخش شده و دارای بخشداری می باشد که دهکرد تبدیل به شهرکرد شده و مرکز استان چهار محال می باشدو کرج نیز تبدیل به مرکز استان البرز شد اما دهدز همچنان بخش دهدز ماند که ماند.
آموزش و پرورش دهدز
این بخش دارای آموزش و پرورش مستقل می باشد که از سال 1373 از نمایندگی به اداره آموزش و پرورش تبدیل شده است و اولین رییس آن جناب آقای منصور احمدی و دومین آن جناب آقای محمد نجاتی پور و سومین آن جناب آقای ذوالفقار کیانی و چهارمین آن جناب آقای محمد باقر پور و پنجمین آن جناب آقای حشمت اله نجاتی فر و ششمین و مشغول به خدمت آن جناب آقای رضا مولایی می باشد.
مدارس این بخش بسیار پراکنده بوده و همراه با راه های صعب العبور به گونه ای که بعضی از روستا ها فاقد جاده تردد می باشد و برای بازدید ریاست به همراه کارشناسان و کوله پشتی کوهنوردی طی چند روز از آن ها بازدید میکندتا بتوانندمرهمی وخدا قوتی باشد بر دل معلم زحمتکش آن مدارس.
به جرات می توان گفت که یکی از دشوارترین و پراکنده ترین مناطق می باشد.
تعداد زیادی از مدارس آن هنوز هم به صورت سنگی و گلی و حالت کپری دارند که هر انسانی با دیدن این وضع مدارس و دانش آموزان معصوم که کیف مدرسه آن ها گونی های برنجی است متاثر می شود . اما در عین محرومیت استعداد آن ها فوق العاده است و وقتی با آن ها هم صحبت شوی نشان از ذکاوت آنان می دهد.
چه حیف که چنین استعداد هایی به دلیل عدم امکانات مناسب و نبودن مدارس مجهز یا شکوفا نمی شوند و یا ترک تحصیل می کنند.
مردم این بخش که همه از قوم بختیاری و ایل هفت لنگ و باب دیناران می باشند که شغل آن ها دامداری و کشاورزی بوده و روحیه ای عشایری دارند و روی دختران خود متعصب هستند که این عامل باعث شده تا بیشترین ترک تحصیل منطقه از بین دختران باشد و اولیای آنان حتی اجازه ورود آن ها را به شبانه روزی ها نمی دهند .
معلمان منطقه دهدز هم از نظر صفا و صمیمیت و از لحاظ علمی در سطح بالایی هستند اما مشکلاتی از قبیل غیر بومی بودن ( که بیشتر از شهرهای ایذه ˓ باغملک ˓ رامهرمز ˓ بهبهان و .. ) خود از معضلاتی است که روی آموزش منطقه موثر است .
علی رغم تلاش های زیاد این معلمان ˓ رفت و آمد در بدترین جاده ی کشور که به جاده ی مرگ معروف است باعث خستگی و تلف وقت همکارمان می شود.
از معضلات آموزش و پرورش دهدز می توان به موارد زیر اشاره داشت :
1- تقاضای شدید همکاران برای انتقال به دیگر شهرهای استان و خارج از استان
2- اکثر روستاهای منطقه فاقد آب و برق و گاز و تلفن می باشد که به طبع مدارس منطقه نیز از این مورد رنج می برد. این مساله باعث تخریب محیط زیست نیز می شود .
3- نداشتن برق باعث قرار نگرفتن روستاها تحت پوشش صدا و سیما می شود و این مورد بر روی اطلاعات عمومی و گاها درسی دانش آموزان بسیار موثر می شود.
4- و موارد بسیار دیگری که می توان راجع به هر کدام صفحه ها نوشت.
سابقه آموزش و پرورش دهدز
در سال 1312 از طرف اداره ی فرهنگ اصفهان و فرمانداری چهارمحال و بختیاری ( جهانشاه خان صمصام )
استاندار دهم کشور ( اصفهان ) دستور داد که در دهدز مدرسه ای تاسیس گردد . اولین دبستان آن زمان در محل قلعه ی
زندگی فرزندان وی تاسیس گردید . این قلعه بعدها از طرف نوادگان ابدال خان وقف شد و تا سال 1318 که دبستان
جدید با همکاری مردم احداث گردید محل تحصیل دانش آموزان بود . تحصیل در این دبستان برای عموم واجدین شرایط
اجباری بود . اگر واجد شرایطی از تحصیل در این دبستان خودداری می کرد ژاندارمری منطقه او را به اجبار وادار به
ثبت نام و تحصیل می نمود . دبستان با پنج آموزگار و یک خدمتگزار به صورت پنج کلاسه اداره می شد و اولین مدیر
آموزشگاه سید حسن میربد بود .
دانش آموزان دبستان در بدو تشکیل 60 دختر و پسر بودند و 30 نفر به صورت شبانه تحصیل می کردند . در این
دبستان دروس عربی ، قرآن ، ریاضی ، فارسی ، اخلاق ، علم الاشیاء ، جغرافیا ، تاریخ و تعلیمات اجتماعی تدریس می شد .
دبستان دارای امکاناتی از قبیل میز ، نیمکت ف صندلی ، بخاری و ... بود که به وسیله ی اسب و قاطر از اصفهان به منطقه آورده می شد . به علت الحاق ایذه و دهدز به استان خوزستان در سال 1316 این دبستان در سال 1318 تعطیل گردید و در سال 1320 توسط علی فالحی که از طرف نمایندگی فرهنگ هفتکل به منطقه اعزام شده بود ، دوباره بازگشایی شد ولی در سال 1321 – 1320 به دلایل شکل گیری نهضت ملی علیه دولت و قدرت یافتن خان ها و ورود خوانین به منطقه دوباره تعطیل گردید و مجدداً در سال 1340 به مدیریت منوچهر ندامت برای سومین بار بازگشایی شد .
نمایندگی آموزش و پرورش دهدز
نمایندگی آموزش و پرورش دهدز در سال 1341 به منظور بررسی ، نظارت و کنترل امور آموزش و پرورش در
منطقه دهدز تشکیل شد که اولین مسئول نمایندگی دهدز گودرز رزمگاه بود . از آن تاریخ به بعد به مرور زمان در اکثر روستاهای منطقه دبستان تاسیس شد .
مسئولین نمایندگی آموزش و پرورش دهدز به ترتیب عبارتند از :
1-جاسم آل خمیس 2- محمد حق پرست 3- عبداله یاراحمدی 4- پرویز هژبری 5- علی زمان کیانی 6- میرزاقلی محمودی 7-اسماعیل ترکان 8- نصرت اله فرهادی 9- محسن کیانی 10- منصور احمدی
سرانجام نمایندگی آموزش و پرورش بخش دهدز در سال 1373 به اداره آموزش و پرورش منطقه دهدز تبدیل و آقای
منصور احمدی به عنوان اولین رئیس اداره منصوب شد .
دیگر روسای آموزش و پرورش دهدز به ترتیب با ذکر سال های مسئولیت به ترتیب ذیل بوده اند :
محمد نجاتی پور 1384 – 1381
ذوالفقار کیانی شاهوندی 1389 – 1384
محمد باقرپور 1390 – 1389
حشمت اله نجاتی فر 1391 – 1390
رضا مولایی مطلق 1391-تا 6/6/1395
منصور کیانی ده کیان 6/6/95-تا آبان1397
امیدعلی قنبری آبان 1397- تا کنون8/1/99
در زیر چند عکس از بازدید تیم بازدید کننده ی اداره آموزش و پرورش دهدز را که با کوله پشتی از این مدارس سرکشی می کنند را آورده ایم .
آب سردکن دبستان معلم لیر دهدز
دهدز بهشت گمشده ی خوزستان و ایران
دهدز به عنوان یکی از شهرهای استان خوزستان در فاصله 60 کیلومتری از شهرستان ایذه و حدود 260 کیلومتری از مرکز استان یعنی اهواز قرار دارد.
این شهر در بین کوه های زاگرس که پوشیده از درختان بلوط ˓بَن ˓ کَلخُنگ ˓ نارون ˓ ارزَن ˓ بادام و... قرار گرفته که منظره ی بسیار زیبا به آن بخشیده است به طوری که حتی در وسط خیابان های آن در درون شهر هم درختان جنگلی وجود دارد. دهدز را باید پایتخت طبیعت خوزستان بلکه ایران بدانیم.
بهار که می شود˓زمین و درختان لباس سبز خود را بر تن می کند ˓ کوه های آن پیراهن سفید برفی می پوشد که دل هر رهگذری را می رباید. وقتی با کوهنوردان به دل کوه های آن سفر می کنی از مناظر آن هزار لذت می بری و هر انسان طبیعت دوستی را سر مست می کند. وقتی در گوشه ای از طبیعت آن می نشینی و شرشر آب چشمه سارها را مخلوط با صدای کبکان و جانوران وحشی و اهلی می شنوی گویا در رویایی به سر می بری و لیکن این طبیعت دهدز است .
از بعضی نقاط که بنگری کوه های برفی را با جنگل های انبود و دریاچه بزرگ کارون سه همزمان می بینی که بی شک به یاد بهشت وعده داده شده ی خداوند در قرآن می افتید.
هنوز هم درختان میوه بطور وحشی در کنار جویبار های آن وجود دارد که در فصل خود وقتی از آن ها تناول می کنی لذت طبیعت دست نخورده را احساس خواهی کرد.
آبشارهای آن که در کشورکم نظیر می باشند نیز از دیگر مناظر طبیعی این منطقه است که از آن جمله باید آبشار شیوند ˓ آبشار تنگ آبی ˓ آبشارسمیلون ˓ آبشار لندی (آودی) و .... را نام برد.
و دهدز گمشده است در بین طبیعت ایران و طبیعتی که هست و دیده نمی شود.
اما این شهر و بخش از دید مسئولین گذشته تا کنون پنهان مانده است . دهدز از سال 1311 ه.ش همزمان با دهکرد ( شهرکرد کنونی ) و کرج بخش شده و دارای بخشداری می باشد که دهکرد تبدیل به شهرکرد شده و مرکز استان چهار محال می باشدو کرج نیز تبدیل به مرکز استان البرز شد اما دهدز همچنان بخش دهدز ماند که ماند.
آموزش و پرورش دهدز
این بخش دارای آموزش و پرورش مستقل می باشد که از سال 1373 از نمایندگی به اداره آموزش و پرورش تبدیل شده است و اولین رییس آن جناب آقای منصور احمدی و دومین آن جناب آقای محمد نجاتی پور و سومین آن جناب آقای ذوالفقار کیانی و چهارمین آن جناب آقای محمد باقر پور و پنجمین آن جناب آقای حشمت اله نجاتی فر و ششمین و مشغول به خدمت آن جناب آقای رضا مولایی می باشد.
مدارس این بخش بسیار پراکنده بوده و همراه با راه های صعب العبور به گونه ای که بعضی از روستا ها فاقد جاده تردد می باشد و برای بازدید ریاست به همراه کارشناسان و کوله پشتی کوهنوردی طی چند روز از آن ها بازدید میکندتا بتوانندمرهمی وخدا قوتی باشد بر دل معلم زحمتکش آن مدارس.
به جرات می توان گفت که یکی از دشوارترین و پراکنده ترین مناطق می باشد.
تعداد زیادی از مدارس آن هنوز هم به صورت سنگی و گلی و حالت کپری دارند که هر انسانی با دیدن این وضع مدارس و دانش آموزان معصوم که کیف مدرسه آن ها گونی های برنجی است متاثر می شود . اما در عین محرومیت استعداد آن ها فوق العاده است و وقتی با آن ها هم صحبت شوی نشان از ذکاوت آنان می دهد.
چه حیف که چنین استعداد هایی به دلیل عدم امکانات مناسب و نبودن مدارس مجهز یا شکوفا نمی شوند و یا ترک تحصیل می کنند.
مردم این بخش که همه از قوم بختیاری و ایل هفت لنگ و باب دیناران می باشند که شغل آن ها دامداری و کشاورزی بوده و روحیه ای عشایری دارند و روی دختران خود متعصب هستند که این عامل باعث شده تا بیشترین ترک تحصیل منطقه از بین دختران باشد و اولیای آنان حتی اجازه ورود آن ها را به شبانه روزی ها نمی دهند .
معلمان منطقه دهدز هم از نظر صفا و صمیمیت و از لحاظ علمی در سطح بالایی هستند اما مشکلاتی از قبیل غیر بومی بودن ( که بیشتر از شهرهای ایذه ˓ باغملک ˓ رامهرمز ˓ بهبهان و .. ) خود از معضلاتی است که روی آموزش منطقه موثر است .
علی رغم تلاش های زیاد این معلمان ˓ رفت و آمد در بدترین جاده ی کشور که به جاده ی مرگ معروف است باعث خستگی و تلف وقت همکارمان می شود.
از معضلات آموزش و پرورش دهدز می توان به موارد زیر اشاره داشت :
1- تقاضای شدید همکاران برای انتقال به دیگر شهرهای استان و خارج از استان
2- اکثر روستاهای منطقه فاقد آب و برق و گاز و تلفن می باشد که به طبع مدارس منطقه نیز از این مورد رنج می برد. این مساله باعث تخریب محیط زیست نیز می شود .
3- نداشتن برق باعث قرار نگرفتن روستاها تحت پوشش صدا و سیما می شود و این مورد بر روی اطلاعات عمومی و گاها درسی دانش آموزان بسیار موثر می شود.
4- و موارد بسیار دیگری که می توان راجع به هر کدام صفحه ها نوشت.
سابقه آموزش و پرورش دهدز
در سال 1312 از طرف اداره ی فرهنگ اصفهان و فرمانداری چهارمحال و بختیاری ( جهانشاه خان صمصام ) استاندار دهم کشور ( اصفهان ) دستور داد که در دهدز مدرسه ای تاسیس گردد . اولین دبستان آن زمان در محل قلعه ی زندگی فرزندان وی تاسیس گردید . این قلعه بعدها از طرف نوادگان ابدال خان وقف شد و تا سال 1318 که دبستان جدید با همکاری مردم احداث گردید محل تحصیل دانش آموزان بود . تحصیل در این دبستان برای عموم واجدین شرایط اجباری بود . اگر واجد شرایطی از تحصیل در این دبستان خودداری می کرد ژاندارمری منطقه او را به اجبار وادار به ثبت نام و تحصیل می نمود . دبستان با پنج آموزگار و یک خدمتگزار به صورت پنج کلاسه اداره می شد و اولین مدیر آموزشگاه سید حسن میربد بود .
دانش آموزان دبستان در بدو تشکیل 60 دختر و پسر بودند و 30 نفر به صورت شبانه تحصیل می کردند . در این دبستان دروس عربی ، قرآن ، ریاضی ، فارسی ، اخلاق ، علم الاشیاء ، جغرافیا ، تاریخ و تعلیمات اجتماعی تدریس می شد .
دبستان دارای امکاناتی از قبیل میز ، نیمکت ف صندلی ، بخاری و ... بود که به وسیله ی اسب و قاطر از اصفهان به منطقه آورده می شد . به علت الحاق ایذه و دهدز به استان خوزستان در سال 1316 این دبستان در سال 1318 تعطیل گردید و در سال 1320 توسط علی فالحی که از طرف نمایندگی فرهنگ هفتکل به منطقه اعزام شده بود ، دوباره بازگشایی شد ولی در سال 1321 – 1320 به دلایل شکل گیری نهضت ملی علیه دولت و قدرت یافتن خان ها و ورود خوانین به منطقه دوباره تعطیل گردید و مجدداً در سال 1340 به مدیریت منوچهر ندامت برای سومین بار بازگشایی شد .
نمایندگی آموزش و پرورش دهدز
نمایندگی آموزش و پرورش دهدز در سال 1341 به منظور بررسی ، نظارت و کنترل امور آموزش و پرورش در منطقه دهدز تشکیل شد که اولین مسئول نمایندگی دهدز گودرز رزمگاه بود . از آن تاریخ به بعد به مرور زمان در اکثر روستاهای منطقه دبستان تاسیس شد .
مسئولین نمایندگی آموزش و پرورش دهدز به ترتیب عبارتند از :
1-جاسم آل خمیس 2- محمد حق پرست 3- عبداله یاراحمدی 4- پرویز هژبری 5- علی زمان کیانی 6- میرزاقلی محمودی 7-اسماعیل ترکان 8- نصرت اله فرهادی 9- محسن کیانی 10- منصور احمدی
سرانجام نمایندگی آموزش و پرورش بخش دهدز در سال 1373 به اداره آموزش و پرورش منطقه دهدز تبدیل و آقای منصور احمدی به عنوان اولین رئیس اداره منصوب شد .
دیگر روسای آموزش و پرورش دهدز به ترتیب با ذکر سال های مسئولیت به ترتیب ذیل بوده اند :
محمد نجاتی پور 1384 – 1381
ذوالفقار کیانی شاهوندی 1389 – 1384
محمد باقرپور 1390 – 1389
حشمت اله نجاتی فر 1391 – 1390
رضا مولایی مطلق 1391 تاکنون
در زیر چند عکس از بازدید تیم بازدید کننده ی اداره آموزش و پرورش دهدز را که با کوله پشتی از این مدارس سرکشی می کنند را آورده ایم .